درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان اموزش درست برای رسیدن به علائق خطبه 103-در تشويق به زهد
روش برخورد با دنيا
اي مردم! به دنيا چونان زاهدان رويگردان از آن، بنگريد، به خدا سوگند! دنيا به زودي ساكنان خود را از ميان مي برد، و رفاه زدگان ايمن را به درد مي آورد، آنچه از دست رفت و پشت كرده هيچگاه برنمي گردد، و آينده به روشني معلوم نيست تا در انتظارش باشند. شادي و سرور دنيا با غم و اندوه آميخته، و توانايي انسان به ضعف و سستي مي گرايد، زيباييها و شگفتيهاي دنيا شما را مغرور نسازد، زيرا زمان كوتاهي دوام ندارد.
خدا بيامرزد كسي را كه به درستي فكر كند، و پند گيرد، و آگاهي يابد، و بينا شود، پس به زودي خواهيد دانست كه آنچه از دنيا وجود داشت از آن چيزي نمانده، و آنچه از آخرت است جاويدان خواهد ماند، هر چيز كه به شمارش آيد پايان پذيرد، و هر چه انتظارش مي كشيديد خواهد آمد، و آن چه آمدني است نزديك باشد
ارزش عالم و بي ارزشي جاهل دانا كسي است كه قدر خود را بشناسد، و در ناداني انسان اين بس كه ارزش خويش نداند. دشمن رويترين افراد نزد خدا كسي كه خدا او را به حال خود واگذاشته تا از راه راست منحرف گردد، و بدون راهنما برود، اگر به محصولات دنيا دعوت شود تا مرز جان تلاش كند اما چون به آخرت و نعمتهاي گوناگونش دعوت شود، سستي ورزد، گويا آنچه براي آن كار مي كند بر او واجب و آنچه نسبت به آن كوتاهي و تنبلي مي كند، لزومي ندارد.
سخني از آينده و اين روزگاري است كه جز مومن بي نام و نشان از آن رهايي نيابد، در ميان مردم است او را نشناسند، و در ميان جمعيت كه نباشد كسي سراغ او را نگيرد، آنها چراغهاي هدايت، و نشانه هاي رستگاريند، نه فتنه انگيزند و اهل فساد، و نه سخنان ديگران و زشتي اين و آن را به مردم رسانند، خدا درهاي رحمت را به روي آنان باز كرده و سختي عذاب خويش را از آنان گرفته است. اي مردم! به زودي زماني بر شما خواهد رسيد كه اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن بود ريخته مي شود
اي مردم! خداوند به شما ظلم نخواهد كرد و از اين جهت تامين داده است اما هرگز شما را ايمن نساخت كه آزمايش نفرمايد، چه اين سخن از آن ذات برتر است كه فرمود: در جريان نوح پيامبر نشانه هائي است و ما مردم را مي آزماييم (مومنون، آيه 30( (هدف امام از جمله (كل مومن نوبه) يعني گمنام و ناشناخته مي باشند و جمله (المساييح) كه جمع مسايح مي باشد كسي است كه در ميان مردم و غيبت كردن و گناه و فساد سرگرم است و كلمه (المذاييع) كه جمع مذياع است كسي است كه چون حرف زشتي را بشنود رواج مي دهد و (البذر) جمع بذور كسي است كه بسيار نادان و بيهوده گو مي باشد)
خطبه 099-در گريز از دنيا
(زيد بن وهب، از اصحاب امام است، نقل ميكند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد)
خدا را بر نعمتهايي كه عطا فرمود ستايش مي كنيم و در كارهاي خود از او ياري مي جوييم، از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستي بدن را از او درخواست داريم
پرهيز از دنياپرستي
اي بندگان خدا، شما را به ترك دنيايي سفارش مي كنم كه شما را رها مي سازد، گرچه شما جدايي از آن را دوست نداريد، دنيايي كه بدنهاي شما را كهنه و فرسوده مي كند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد. شما و دنيا به مسافراني مانيد كه تا گام در آن نهاده، احساس دارند به پايان راه رسيدند، و تا قصد رسيدن به نشاني كرده اند، گويا بدان دست يافتند، در حالي كه تا رسيدن به هدف نهايي هنوز فاصله هاي زيادي است. چگونه مي تواند به مقصد رسد كسي كه روز معيني در پيش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد كرد! مرگ به سرعت او را مي راند، و عوامل مختلف او را برخلاف خواسته خود از دنيا جدا مي سازند.
روش برخورد با دنيا
پس در عزت و ناز دنيا بر يكديگر پيشي نگيريد، و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد، و از رنج و سختي آن نناليد، و ناشكيبا نباشيد، زيرا عزت و افتخارات دنيا پايان مي پذيرد، و زينت و نعمتهايش نابود مي گردد، و رنج و سختي آن تمام مي شود، و هر مدتي و مهلتي در آن به پايان مي رسد، و هر موجود زنده اي به سوي مرگ مي رود آيا نشانه هايي از زندگي گذشتگان كه برجا مانده شما را از دنياپرستي باز نمي دارد؟
اگر خردمنديد!! آيا در زندگاني پدران شما آگاهي و عبرت آموزي نيست؟ مگر نمي بينيد كه گذشتگان شما باز نمي گردند؟ و فرزندان شما باقي نمي مانند؟ مگر مردم دنيا را نمي نگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگوني دارند؟ يكي مي ميرد و بر او مي گريند، و ديگري باقيمانده به او تسليت مي گويند، يكي ديگر بر بستر بيماري افتاده ديگري به عيادت او مي آيد، و ديگري در حال جان كندن است، و دنياطلبي در جستجوي دنياست كه مرگ او را درمي يابد، و غفلت زده اي كه مرگ او را فراموش نكرده است، و آيندگان نيز راه گذشتگان را مي پويند. به هوش باشيد، مرگ را كه نابودكننده لذتها و شكننده شهوتها و قطع كننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاي زشت، به ياد آوريد، و براي انجام واجبات، و شكر در برابر نعمتها و احسان بي شمار الهي، از خدا ياري خواهيد.
خطبه 091-خطبه اشباح
(مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام نقل كرد، روزي در مسجد كوفه شخصي به امام علي عليه السّلام گفت خدا را آنگونه توصيف كن كه گويا با چشم سر او را ديدهايم، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد، در حالي كه خشمناك بود و رنگ صورت امام تغيير كرده بود فرمود)
1 خدا شناسي
ستايش خدايي را سزاست كه نبخشيدن بر مال او نيفزايد، و بخشش او را فقير نسازد، زيرا هر بخشندهاي جز او، اموالش كاهش يابد، و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گيرد. اوست بخشنده انواع نعمتها و بهرههاي فزاينده و تقسيم كننده روزي پديدهها، مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند، كه روزي همه را تضمين، و اندازهاش را تعيين فرمود. به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد، سخاوت او را در آنجا كه از او بخواهند، با آنجا كه از او درخواست نكنند، بيشتر نيست. خدا اوّلي است كه آغاز ندارد، تا پيش از او چيزي بوده باشد، و آخري است كه پايان ندارد تا چيزي پس از او وجود داشته باشد. مردمك چشمها را از مشاهده خود باز داشته است. زمان بر او نميگذرد تا دچار دگرگوني گردد، و در مكاني قرار ندارد تا پندار جابجايي نسبت به او روا باشد. اگر آنچه از درون معادن كوهها بيرون ميآيد، و يا آنچه از لبان پر از خنده صدفهاي دريا خارج ميشود، از نقرههاي خالص، و طلاهاي ناب، درهاي غلطان، و مرجانهاي دست چين، همه را ببخشد، در سخاوت او كمتر اثري نخواهد گذاشت، و گستردگي نعمتهايش را پايان نخواهد داد، در پيش او آنقدر از نعمتها وجود دارد كه هر چه انسانها درخواست كنند تمامي نپذيرد، چون او بخشندهاي است كه درخواست نيازمندان چشمه جود او را نميخشكاند، و اصرار و درخواستهاي پياپي او را به بخل ورزيدن نميكشاند.
2 صفات خدا در قرآن
اي پرسش كننده، درست بنگر، آنچه را كه قرآن از صفات خدا بيان ميدارد، به آن اعتماد كن، و از نور هدايتش بهره گير، و آنچه را كه شيطان تو را به دانستن آن واميدارد، و كتاب خدا آن را بر تو واجب نكرده، و در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و امامان هدايتگر عليه السّلام نيامده، رها كن و علم آن را به خدا واگذار، كه اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است. بدان، آنها كه در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه كه بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نميدانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بي نياز ساخته است،
و آنان را از اين رو كه به عجز و ناتواني خود در برابر غيب و آنچه كه تفسير آن را نميدانند اعتراف ميكنند، ستايش فرمود، و ترك ژرف نگري آنان در آنچه كه خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همين مقدار بسنده كن و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابي مكن، تا از تباه شدگان نباشي. اوست خداي توانايي كه اگر وهم و خيال انسانها بخواهد براي درك اندازه قدرتش تلاش كند، و افكار بلند و دور از وسوسههاي دانشمندان، بخواهد ژرفاي غيب ملكوتش را در نوردد، و قلبهاي سراسر عشق مشتاقان، براي درك كيفيّت صفات او كوشش نمايد، و عقلها با تلاش وصف ناپذير از راههاي بسيار ظريف و باريك بخواهند ذات او را درك كنند، دست قدرت بر سينه همه نواخته بازگرداند، در حالي كه در تاريكيهاي غيب براي رهايي خود به خداي سبحان پناه ميبرند و با نا اميدي و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز ميگردند، كه با فكر و عقل نارساي بشري نميتوان او را درك كرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمييابد. خدايي كه پديدهها را از هيچ آفريد، نمونهاي در آفرينش نداشت تا از آن استفاده كند، و يا نقشهاي از آفرينندهاي پيش از خود، كه از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد، و نمونههاي فراوان از ملكوت قدرت خويش، و شگفتيهاي آثار رحمت خود، كه همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهي ميدهند را به ما نشان داده كه بي اختيار ما را به شناخت پروردگار ميخوانند. در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانههاي حكمت او پديدار است، كه هر يك از پديدهها حجّت و برهاني بر وجود او ميباشند، گرچه برخي مخلوقات، به ظاهر ساكتاند، ولي بر تدبير خداوندي گويا، و نشانههاي روشني بر قدرت و حكمت اويند خداوندا گواهي ميدهم، آن كس كه تو را به اعضاي گوناگون پديدهها و مفاصل به هم پيوسته كه به فرمان حكيمانه تو در لابلاي عضلات پديد آمده، تشبيه ميكند، هرگز در ژرفاي ضمير خود تو را نشناخته، و قلب او با يقين انس نگرفته است، و نميداند كه هرگز براي تو همانندي نيست. و گويا بيزاري پيروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنيدهاند كه ميگويند: «به خدا سوگند ما در گمراهي آشكار بوديم. كه شما را با خداي جهانيان مساوي پنداشتيم» دروغ گفتند مشركان كه تو را با بتهاي خود همانند پنداشتند، و با وهم و خيال خود گفتند پيكري چون بتهاي ما دارد، و با پندار نادرست تو را تجزيه كرده، و با اعضاي گوناگون مخلوقات تشبيه كردند. خدايا گواهي ميدهم آنان كه تو را با چيزي از آفريدههاي تو مساوي شمارند از تو روي بر تافتهاند و آن كه از تو روي گردان شود بر اساس آيات محكم قرآن، و گواهي براهين روشن تو، كافر است. تو همان خداي نامحدودي هستي كه در انديشهها نگنجي تا چگونگي ذات تو را درك كنند، و در خيال و وهم نيايي تا تو را محدود و داراي حالات گوناگون پندارند.
3 وصف پروردگار در آفرينش موجودات گوناگون
آنچه را آفريد با اندازه گيري دقيقي استوار كرد، و با لطف و مهرباني نظمشان داد، و به خوبي تدبير كرد. هر پديده را براي همان جهت كه آفريده شد به حركت در آورد، چنانكه نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد و نه در رسيدن به مراحل رشد خود كوتاهي كند، و اين حركت حساب شده را بدون دشواري به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگي كند. پس چگونه ممكن است سرپيچي كند در حالي كه همه موجودات از اراده خدا سرچشمه ميگيرند، خدايي كه پديد آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتياج به انديشه و فكري كه به آن روي آورد، يا غريزهاي كه در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شريكي كه در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش كند، موجودات را آفريد، پس آفرينش كامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند، دعوت او را پذيرفتند و در برابر فرمان الهي سستي و درنگ نكردند و در اجراي فرمان الهي توقف نپذيرفتند. پس كجيهاي هر چيزي را راست، و مرزهاي هر يك را روشن ساخت، و با قدرت خداوندي بين اشياء متضاد هماهنگي ايجاد كرد، و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت، و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرائز، و شكلها، و قالبها، و هيأتهاي گوناگون، تقسيم و استوار فرمود، و با حكمت و تدبير خويش هر يكي را به سرشتي كه خود خواست در آورد.
4 چگونگي آفرينش آسمانها
فضاي باز و پستي و بلندي و فاصلههاي وسيع آسمانها را بدون اينكه بر چيزي تكيه كند، نظام بخشيد و شكافهاي آن را به هم آورد، و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد، و دشواري فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگاني كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد. در حالي كه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطههاي آن را بر قرار ساخت، سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت، و بر هر راهي و شكافي از آسمان، نگهباني از شهابهاي روشن گماشت، و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت، و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند. و آفتاب را نشانه روشني بخش روز، و ماه را، با نوري كم رنگ براي تاريكي شبها قرار داد، و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد، و حركت آن دو را دقيق اندازه گيري كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخيص شود، و با رفت و آمد آنها شماره سالها، و اندازه گيري زمان ممكن باشد. پس در فضاي هر آسمان فلك آن را آفريد، و زينتي از گوهرهاي تابنده و ستارگان درخشنده بياراست، و آنان را كه خواستند اسرار آسمانها را دزدانه دريابند، با شهابهاي درخشنده سوزان تير باران كرد، و تمامي ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بي قرار، فرود آينده و بالا رونده، و نگران كننده و شادي آفرين را، تسليم اوامر خود فرمود.
5 ويژگيهاي فرشتگان
سپس، خداوند سبحان براي سكونت بخشيدن در آسمانها، و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگاني شگفت آفريد، و تمام شكافها و راههاي گشاده آسمانها را با فرشتگان پر كرد، و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند، كه هم اكنون صداي تسبيح آنها فضاي آسمانها را پر كرده: در بارگاه قدس، درون پردههاي حجاب و صحنههاي مجد و عظمت پروردگار، طنين انداز است. در ما وراي آنها زلزلههايي است كه گوشها را كر ميكند و شعاعهاي خيره كننده نور، كه چشمها را از ديدن باز ميدارد، و ناچار خيره بر جاي خويش ميماند. خدا فرشتگان را در صورتهاي مختلف و اندازههاي گوناگون آفريد، و بال و پرهايي براي آنها قرار داد، آنها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر ميبرند، و چيزي از شگفتيهاي آفرينش پديدهها را به خود نسبت نميدهند و در آنچه از آفرينش پديدهها كه خاص خداست، ادّعايي ندارند:
«بلكه بندگاني بزرگوارند، كه در سخن گفتن از او پيشي نميگيرند و به فرمان الهي عمل مي كنند» خدا فرشتگان را امين وحي خود قرار داد، و براي رساندن پيمان امر و نهي خود به پيامبران، از آنها استفاده كرد، و روانه زمين كرده، آنها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد، كه هيچ كدام از فرشتگان از راه رضاي حق منحرف نميگردند. آنها را از ياري خويش بهرمند ساخت، و دلهايشان را در پوششي از تواضع و فروتني و خشوع و آرامش در آورد، درهاي آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگي بستايند، و براي آنها نشانههاي روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند. سنگينيهاي گناهان هرگز آنها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت، و گذشت شب و روز آنها را به سوي مرگ سوق نداد، تيرهاي شك و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد، و شك و گمان در پايگاه يقين آنها راه نيافت، و آتش كينه در دلهايشان شعلهور نگرديد، حيرت و سرگرداني آنها را از ايماني كه دارند و آنچه از هيبت و جلال خداوندي كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسهها در آنها راه نيافته، تا شك و ترديد بر آنها تسلط يابد.
6 اقسام فرشتگان
گروهي از فرشتگان در آفرينش ابرهاي پر آب، و در آفرينش كوههاي عظيم و سر بلند، و خلقت ظلمت و تاريكيها نقش دارند، و گروهي ديگر، قدمهايشان تا ژرفاي زمين پايين رفته، و چونان پرچمهاي سفيدي دل فضا را شكافتهاند، و در زير آن بادهايي است كه به نرمي حركت كرده و در مرزهاي مشخّصي نگاهش ميدارد.
7 صفات والاي فرشتگان
اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته، و حقيقت ايمان ميان آنها و معرفت حق، پيوند لازم ايجاد كرد، نعمت يقين آنها را شيداي حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقهاي ندارند. شيريني معرفت خدا را چشيده و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند، ترس و خوف الهي در ژرفاي جان فرشتگان راه يافته، و از فراواني عبادت قامتشان خميده و شوق و رغبت فراوان، از زاري و گريهشان نكاسته است. مقام والاي فرشتگان، از خشوع و فروتني آنان كم نكرد، و غرور و خود بيني دامنگيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوي گذشته را شماره كنند، و سهمي از بزرگي و بزرگواري براي خود تصوّر نمايند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپي نرنجانده و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند. از مناجاتهاي طولاني، خسته نشده، و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود در نياورده است، و از فرياد استغاثه و زاري آنها فروكش نكرده و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستادهاند، راحت طلبي آنها را به كوتاهي در انجام دستوراتش وادار نساخته، و كودني و غفلت و فراموشي بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمييابد، و فريبهاي شهوت، همّتهاي بلندشان را تيرباران نميكند. فرشتگان، ايمان به خداي صاحب عرش را ذخيره روز بي نوايي خود قرار داده و آن هنگام كه خلق به غير خدا روي ميآورد آنها تنها متوجّه پروردگار خويشند، هيچ گاه عبادت خدا را پايان نميدهند، و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهي و اطاعت پروردگار سست نميكنند، آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل ميپرورانند، و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نميدارند. عوامل ترس آنها را از مسؤوليت باز نميدارد تا در انجام وظيفه سستي ورزند، طمعها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند، اعمال گذشته خود را بزرگ نميشمارند، و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند، و اميد فراوان نميگذارد تا از پروردگار ترسي در دل داشته باشند.
8 پاك بودن فرشتگان از رذايل اخلاقي
فرشتگان در باره پروردگار خويش به جهت وسوسههاي شيطاني اختلاف نكردهاند، و برخوردهاي بد با هم نداشته و راه جدايي نگيرند. كينهها و حسادتها در دلشان راه نداشته و عوامل شك و ترديد و خواهشهاي نفساني، آنها را از هم جدا نساخته، و افكار گوناگون آنان را به تفرقه نكشانده است. فرشتگان بندگان ايمانند، و طوق بندگي به گردن افكنده و هيچ گاه با شك و ترديد و سستي، آن را بر زمين نميگذارند. در تمام آسمانها جاي پوستيني خالي نميتوان يافت مگر آن كه فرشتهاي به سجده افتاده، يا در كار و تلاش است. اطاعت فراوان آنها بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگار ميافزايد، و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بيشتر مينمايد.
9 چگونگي آفرينش زمين
زمين را به موجهاي پر خروش، و درياهاي موّاج فرو پوشاند، موجهايي كه بالاي آنها به هم ميخورد و در تلاطمي سخت، هر يك ديگري را واپس ميزد، چونان شتران نر مست، فرياد كنان و كف بر لب، به هر سوي روان بودند. پس، قسمتهاي سركش آب از سنگيني زمين فرو نشست و هيجان آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت. زيرا زمين با پشت بر آن ميغلطيد و آن همه سر و صداي امواج ساكن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد.
خشكيهاي زمين در دل امواج، گسترد، و آب را از كبر و غرور و سركشي و خروش باز داشت، و از شدّت حركتش كاسته شد، و بعد از آن همه حركتهاي تند ساكت شد، و پس از آن همه خروش و سركشي متكبّرانه به جاي خويش ايستاد. پس هنگامي كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست، و كوههاي سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد، چشمههاي آب از فراز كوهها بيرون آورد و آبها را در شكاف بيابانها و زمينهاي هموار روان كرد، و حركت زمين را با صخرههاي عظيم و قلّه كوههاي بلند نظم داد، و زمين به جهت نفوذ كوهها در سطح آن، فرو رفتن ريشه كوهها در شكافهاي آن و سوار شدن بر پشت دشتها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد.
10 نقش پديدههاي جوي در زمين
و بين زمين و جو فاصله افكند، و وزش بادها را براي ساكنان آن آماده ساخت، تمام نيازمنديها و وسائل زندگي را براي اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود، آنگاه هيچ بلندي از بلنديهاي زمين را كه آب چشمهها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت، بلكه ابرهايي را آفريد تا قسمتهاي مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند. قطعات بزرگ و پراكنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حركت در آمدند، و با به هم خوردن ابرها، برقها درخشيدن گرفت، و از درخشندگي ابرهاي سفيد كوه پيكر، و متراكم چيزي كاسته نشد.
ابرها را پي در پي فرستاد تا زمين را احاطه كردند، و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند، و به شدّت به زمين فرو ريختند، ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند، و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند كه در بخشهاي بي گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت، و در دامن كوهها، سبزهها پديد آمد.
11 زيباييهاي زمين
پس زمين به وسيله باغهاي زيبا، همگان را به سرور و شادي دعوت كرده، با لباس نازك گل برگها كه بر خود پوشيد، هر بينندهاي را به شگفتي واداشت. و با زينت و زيوري كه از گلو بند گلهاي گوناگون، فخر كنان خود را آراست، هر بينندهاي را به وجد آورد، كه فرآوردههاي نباتي را، توشه و غذاي انسان، و روزي حيوانات قرار داد. در گوشه و كنار آن درّههاي عميق آفريد، و راهها و نشانهها براي آنان كه بخواهند از جادّههاي وسيع آن عبور كنند، تعيين كرد.
12 داستان زندگي آغازين آدم عليه السّلام و اعزام پيامبران عليهم السّلام
هنگامي كه خدا زمين را آماده زندگي انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم عليه السّلام را از ميان مخلوقاتش برگزيد، و او را نخستين و برترين مخلوق خود در زمين قرار داد. ابتدا آدم را در بهشت جاي داده و خوراكيهاي گوارا به او بخشيد و از آنچه كه او را منع كرد پرهيز داد و آگاهش ساخت كه اقدام بر آن، نافرماني بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افكند. امّا آدم عليه السّلام به آنچه نهي شد، اقدام كرد و علم خداوند در باره او تحقّق يافت، تا آن كه پس از توبه، او را از بهشت به سوي زمين فرستاد، تا با نسل خود زمين را آباد كند، و بدين وسيله حجت را بر بندگان تمام كرد، و پس از وفات آدم عليه السّلام زمين را از حجّت خالي نگذاشت و ميان فرزندان آدم عليه السّلام و خود، پيوند شناسايي برقرار فرمود، و قرن به قرن، حجّتها و دليلها را بر زبان پيامبران برگزيده آسماني و حاملان رسالت خويش جاري ساخت،
تا اينكه سلسله انبياء با پيامبر اسلام، حضرت محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم به اتمام رسيد و بيان احكام و انذار و بشارت الهي به سر منزل نهايي راه يافت.
13 آفرينش امكانات زندگي
روزي انسانها را اندازه گيري و مقدّر فرمود، گاهي كم و زماني زياد، و به تنگي و وسعت به گونهاي عادلانه تقسيم كرد تا هر كس را كه بخواهد با تنگي روزي يا وسعت آن بيازمايد، و با شكر و صبر، غني و فقير را مورد آزمايش قرار دهد. پس روزي گسترده را با فقر و بيچارگي در آميخت، و تندرستي را با حوادث دردناك پيوند داد، دوران شادي و سرور را با غصّه و اندوه نزديك ساخت، اجل و سر آمد زندگي را مشخّص كرد، آن را گاهي طولاني و زماني كوتاه قرار داد، مقدّم يا مؤخّر داشت، و براي مرگ، اسباب و وسائلي فراهم ساخت، و با مرگ، رشتههاي زندگي را در هم پيچيد و پيوندهاي خويشاوندي را از هم گسست تا آزمايش گردند.
14 تعريف علم خداوند
خداوند از اسرار پنهاني مردم و از نجواي آنان كه آهسته سخن ميگويند و از آنچه كه در فكرها بواسطه گمان خطور ميكند، و تصميمهايي كه به يقين ميپيوندد، و از نگاههاي رمزي چشم كه از لابلاي پلكها خارج ميگردد، آگاه است. خدا از آنچه در مخفي گاههاي دلها قرار دارد، و از اموري كه پشت پرده غيب پنهان است، و آنچه را كه پردههاي گوش مخفيانه ميشنود، و از اندرون لانههاي تابستاني مورچگان، و خانههاي زمستاني حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده و صداي آهسته قدمها، آگاهي دارد. خداي سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پردههاي شكوفهها، و از مخفيگاه غارهاي حيوانات وحشي در دل كوهها، و اعماق درّهها، از نهانگاه پشّهها بين ساقهها و پوست درختان، از محل پيوستگي برگها به شاخسارها، و از جايگاه نطفهها در پشت پدران، آگاه است. خدا از آنچه پرده ابر را به وجود ميآورد و به هم ميپيوندند، و از قطرات باراني كه از ابرهاي متراكم ميبارند، و از آنچه كه گرد بادها از روي زمين برميدارند، و بارانها با سيلاب آن را فرو مينشانند و نابود ميكنند، از ريشه گياهان زمين كه ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگاني كه در قلّه بلند كوهها جاي گرفته، و از نغمههاي مرغان در آشيانههاي تاريك، از لؤلؤهايي كه در دل صدفها پنهان است، و امواج درياهايي كه آنها را در دامن خويش پروراندند آگاهي دارد. خدا از آنچه كه تاريكي شب آن را فرا گرفته، و يا نور خورشيد بر آن تافته، و آنچه تاريكيها و امواج نور، پياپي آن را در بر ميگيرد، از اثر هر قدمي، از احساس هر حركتي، و آهنگ هر سخني، و جنبش هر لبي، و مكان هر موجود زندهاي، و وزن هر ذرّهاي، و ناله هر صاحب اندوهي اطلاع دارد. خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگهايي كه روي زمين ريخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين كه به شكل پارهاي گوشت است، و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهي دارد، و براي اين همه آگاهي، هيچ گونه زحمت و دشواري براي او وجود ندارد و براي نگهداري اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگراني نميشود، و در تدبير امور مخلوقات، سستي و ملالي در او راه نمييابد، بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره كرده است، و عدالتش همه را در بر گرفته و با كوتاهي كردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و كرمش تداوم يافته است.
15 نيايش امير المؤمنين عليه السّلام
خدايا تويي سزاوار ستايشهاي نيكو، و بسيار و بي شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويي، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدي. خدايا درهاي نعمت بر من گشودي كه زبان به مدح غير تو نگشايم. و بر اين نعمتها غير از تو را ستايش نكنم، و زبان را در مدح نوميد كنندگان، و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم.
خداوندا هر ثناگويي از سوي ستايش شده پاداشي دارد، به تو اميد به ستم كه مرا به سوي ذخائر رحمت و گنجهاي آمرزش آشنا كني. خدايا اين بنده توست كه تو را يگانه ميخواند، و توحيد و يگانگي تو را سزاست، و جز تو كسي را سزاوار اين ستايشها نميداند. خدايا مرا به درگاه تو نيازي است كه جز فضل تو جبران نكند، و آن نيازمندي را جز عطا و بخشش تو به توانگري مبدّل نگرداند، پس در اين مقام رضاي خود را به ما عطا فرما، و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزي توانايي».
خطبه 086-صفات پرهيزكاري
علم الهي خدا به تمام اسرار نهان آگاه و از باطن همه باخبر است، به همه چيز احاطه دارد و بر همه چيز غالب و پيروز، و بر همه چيز تواناست. پندهاي ارزشمند هر كس از شما در روزگاراني كه مهلت دارد به اعمال نيكو بپردازد پيش از آنكه مرگ فرا رسد، و در ايام فراغت پاك باشد، پيش از آنكه گرفتار شود، و در ايام رهايي نيكوكار باشد، پيش از آنكه مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس براي خود و جايي كه مي رود آماده باشد، و در اين دنيا كه محل كوچ كردن است براي منزلگاه ابدي، توشه اي بردارد.
پس اي مردم! خدا را! خدا را! پروا كنيد، براي حفظ قرآن، كه از شما خواسته، و حقوقي كه نزد شما سپرده است، پس همانا خداي سبحان! شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وانگذاشت، و در گمراهي و كوري رها نساخته است، كردارتان را بيان فرمود، و از اعمال شما باخبر است و سرآمد زندگي شما را مشخص كرد و (كتابي بر شما نازل كرد كه روشنگر همه چيز است) پيامبرش را مدتي در ميان شما قرار داد تا براي او و شما، دين را به اكمال رساند، و آنچه در قرآن نازل شد و مايه رضاي الهي است تحقق بخشد. و با زبان پيامبرش، كارهاي خوشايند و ناخوشايند، بايدها و نبايدها را ابلاغ كرد، و اوامر و نواهي را آموزش داد، و راه عذر را بر شما بست و حجت را تمام كرد. پيش از كيفر، شما را تهديد نمود، از عذابهاي سختي كه در پيشروي داريد شما را ترساند، پس بازمانده ايام خويش را دريابيد، و صبر و بردباري در برابر نارواييها پيشه كنيد، چرا كه عمر باقيمانده، برابر روزهاي زيادي كه به غفلت گذرانديد و روي گردان از پندها بوديد، بسيار كم است. به خود بيش از اندازه آزادي ندهيد، كه شما را به ستمگري مي كشاند، و با نفس سازشكاري و سستي روا مداريد كه ناگهان در درون گناه سقوط مي كنيد.
يادآوري ارزش هاي اخلاقي
اي بندگان خدا! آن كس كه نسبت به خود خيرخواهي او بيشتر است، در برابر خدا، از همه كس فرمانبردارتر است، و آن كس كه خويشتن را بيشتر مي فريبد، نزد خدا گناهكارترين انسانها است، زيانكار واقعي كسي كه خود را بفريبد. و آن كس مورد غبطه است و بر او رشك مي برند كه دين او سالم باشد. سعادتمند آن كس كه از زندگي ديگران عبرت آموزد، و شقاوتمند آنكه فريب هوا و هوسها را بخورد. آگاه باشيد! رياكاري و تظاهر، هر چند اندك باشد شرك است، و همنشيني با هواپرستان ايمان را به دست فراموشي مي سپارد، و شيطان را حاضر مي كند، از دروغ بركنار باشيد كه با ايمان فاصله دارد، راستگو در راه نجات و بزرگواري است، اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاكت و خواري است، حسد نورزيد كه حسد ايمان را چونان آتشي كه هيزم را خاكستر كند، نابود مي سازد، با يكديگر دشمني و كينه توزي نداشته باشيد كه نابودكننده هر چيزي است، بدانيد كه آرزوهاي دور و دراز عقل را غافل و ياد خدا را به فراموشي مي سپارد، آرزوهاي ناروا را دروغ انگاريد كه آرزوها فريبنده و صاحبش فريب خورده مي باشد.
090-در بيان صفات خداوندي خداشناسي
سپاس خداوندي را، بي آنكه ديده شود شناخته شده، و بي آنكه انديشه اي به كار گيرد آفريننده است، خدايي كه هميشه بوده و تا ابد خواهد بود، آنجا كه نه از آسمان داراي برجهاي زيبا خبري بود، و نه از پرده هاي فرو افتاده اثري به چشم مي خورد، نه شبي تاريك و نه دريايي آرام، نه كوهي با راههاي گشوده، نه دره اي پر پيچ و خم، نه زمين گسترده، و نه آفريده هاي پراكنده وجود داشت. خدا پديدآورنده پديده ها و وارث همگان است، خداي آنان و روزي دهنده ايشان است، آفتاب و ماه به رضايت او مي گردند كه هر تازه اي را كهنه، و هر دوري را نزديك مي گردانند. خدا، روزي مخلوقات را تقسيم كرد، و كردار و رفتارشان را برشمرد، از نفسها كه مي زنند، و نگاههاي دزديده كه دارند، و رازهايي كه در سينه ها پنهان كردند. و جايگاه پديده ها را در شكم مادران پشت پدران تا روز تولد و سرآمد زندگي و مرگ، همه را مي داند. اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فرا گرفته است، هر كس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند، و هر كس دشمني ورزد هلاكش مي سازد، هر كس با او كينه و دشمني ورزد تيره روز
ش كند، و بر دشمنانش پيروز است، هر كس به او توكل نمايد او را كفايت كند، و هر كس از او بخواهد، مي پردازد، و هر كس براي خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد، و هر كه او را سپاس گويد، پاداش نيكو دهد.
اندرزهاي حكيمانه
بندگان خدا، خود را بسنجيد قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد، پيش از آنكه حسابتان را برسند حساب خود را برسيد، و پيش از آنكه راه گلو گرفته شود نفس راحت بكشيد، و پيش از آنكه با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشيد، بدانيد همانا آن كس كه خود را ياري نكند و پنددهنده و هشداردهنده خويش نباشد، ديگري هشداردهنده و پنددهنده او نخواهد بود.
082-در نكوهش دنيا دنياشناسي
چگونه خانه دنيا را توصيف كنم كه ابتداي آن سختي و مشقت، و پايان آن نابودي است، در حلال دنيا حساب، و در حرام آن عذاب است، كسي كه ثروتمند گردد فريب مي خورد، و آن كس كه نيازمند باشد اندوهناك است، و تلاش كننده دنيا به آن نرسد، و به رهاكننده آن، روي آورد، كسي كه با چشم بصيرت به آن بنگرد او را آگاهي بخشد و آن كس كه چشم به دنبال دنيا دوزد كوردلش مي كند. (از شگفتيهاي بي نظير كلام امام (ع) اين است كه فرمود: (و اگر به دنيا بنگرد آگاهي يابد) و (اگر چشم به دنبال دنيا دوزد كوردل شود) درود و سلام خدا بر علي (ع) با اين فصاحت و بلاغت اعجاز گونه!!)
081-وارستگي و پارسائي تعريف زهد و پارسايي
اي مردم، زهد يعني كوتاه كردن آرزو، و شكرگزاري برابر نعمتها، و پرهيز در برابر محرمات، پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش كنيد كه حرام بر صبر شما غلبه نكند، و در برابر نعمتها، شكر يادتان نرود، چه اينكه خداوند با دلايل روشن و آشكار، عذرها را قطع، و با كتابهاي آسماني روشنگر، بهانه ها را از بين برده است.
078-نيايش نيايش امام
خدايا! بر من ببخش آنچه را از من بدان داناتري، و اگر بار ديگر به آن بازگردم. تو نيز به بخشايش بازگرد. خدايا! آنچه از اعمال نيكو كه تصميم گرفتم و انجام ندادم ببخش. خدايا! ببخش آنچه را كه با زبان به تو نزديك شدم ولي با قلب آن را ترك كردم. خدايا! ببخش نگاههاي اشارت آميز و سخنان بي فايده، و خواسته هاي بي مورد دل، و لغزشهاي زبان
076-اندرز صفات بنده پرهيزكار
خدا رحمت كند كسي را كه چون سخن حكيمانه بشنود، خوب فرا گيرد، و چون هدايت شود بپذيرد، دست به دامن هدايت كننده زند و نجات يابد، مراقب خويش در برابر پروردگار باشد، از گناهان خود بترسد، خالصانه گام بردارد، عمل نيكو انجام دهد، ذخيره اي براي آخرت فراهم آورد، و از گناه بپرهيزد، همواره اغراض دنيايي را از سر دور كند، و درجات آخرت به دست آورد. با خواسته هاي دل مبارزه كند، آرزوهاي دروغين را طرد و استقامت را مركب نجات خود قرار دهد. و تقوي را زاد و توشه روز مردن گرداند، در راه روشن هدايت قدم بگذارد، و از راه روشن هدايت فاصله نگيرد. چند روز زندگي دنيا را غنيمت شمارد و بيش از آنكه، مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد، و از اعمال نيكو، توشه آخرت برگيرد.
065-در علم الهي (در سال 38 هجري پس از پايان جنگ صفّين در مسجد كوفه اين سخنراني را ايراد كرد)
خدا شناسي «شناخت صفات خدا»
ستايش خداوندي را سزاست كه هيچ صفتي بر صفت ديگرش پيشي نگرفته تا بتوان گفت: پيش از آنكه آخر باشد اول است و قبل از آنكه باطن باشد ظاهر است. هر واحد و تنهايي جز او، اندك است، هر عزيزي جز او ذليل، و هر نيرومندي جز او ضعيف و ناتوان است، هر مالكي جز او بنده، و هر عالمي جز او دانش آموز است، هر قدرتمندي جز او، گاهي توانا و زماني ناتوان است، هر شنونده اي جز خدا در شنيدن صداهاي ضعيف كر و برابر صداهاي قوي، ناتوان است و آوازهاي دور را نمي شنود. هر بيننده اي جز خدا، از مشاهده رنگهاي ناپيدا و اجسام بسيار كوچك ناتوان است، هر ظاهري غير از او پنهان، و هر پنهاني جز او آشكار است. مخلوقات را براي تقويت فرمانروايي، و يا براي ترس از آينده، يا ياري گرفتن در مبارزه با همتاي خود، و يا براي فخر و مباهات شريكان، و يا ستيزه جويي مخالفان نيافريده است، بلكه همه، آفريده هاي او هستند و در سايه پرورش او، بندگاني فروتن و فرمانبردارند. خدا در چيزي قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پديده ها نيست تا بتوان گفت از آنها جداست. آفرينش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبير پديده هاي آفريده شده باز نمانده است، نه به خا
طر آنچه آفريده قدرتش پايان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدر ساخت دچار ترديد شد. بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بي تزلزل است، خدايي كه به هنگام بلا و سختي به او اميدوار، و در نعمتها از او بيمناكند.
064-تشويق به عمل صالح شتافتن به سوي اعمال پسنديده
اي بندگان خدا! از خدا بپرهيزيد. و با اعمال نيكو به استقبال اجل برويد، با چيزها فاني شدني دنيا آنچه كه جاويدان مي ماند خريداري كنيد. از دنيا كوچ كنيد كه براي كوچ دادنتان تلاش مي كنند، آماده مرگ باشيد كه بر شما سايه افكنده است، چون مردمي باشيد كه بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله كردند. خداي سبحان شما را بيهوده نيافريد، و بحال خود وانگذاشت، ميان شما تا بهشت يا دوزخ، فاصله اندكي جز رسيدن مرگ نيست. زندگي كوتاهي كه گذشتن لحظه ها از آن مي كاهد، و مرگ آن را نابود مي كند، سزاوار است كه كوتاه مدت باشد، زندگي كه شب و روز آن را به پيش مي راند بزودي پايان خواهد گرفت، مسافري كه سعادت يا شقاوت همراه مي برد بايد بهترين توشه را با خود بردارد، از اين خانه دنيا زاد و توشه برداريد كه فرداي رستاخيز نگهبانتان باشد. بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه كند، زيرا زمان مرگ پنهان، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه مي دهد تا بر او تسلط يابد، انسان را در انتظار توبه نگه مي دارد كه آن را تاخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد. واي بر غفلت زده اي كه عمرش بر ضد او گواهي دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستي كشاند، از خدا مي خواهيم كه ما و شما را برابر نعمتها مغرور نسازد، و هيچ چيزي ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، كه پس از فرا رسيدن مرگ دچار پشيماني و اندوه نگرداند.
063-نكوهش دنيا روش برخورد با دنيا
آگاه باشيد! دنيا خانه اي است كه كسي ايمني ندارد مگر در آن به جمع آوري توشه آخرت پردازد، و از كارهاي دنيايي كسي نجات نمي يابد. مردم به وسيله دنيا آزمايش مي شوند، پس هر چيزي از دنيا را براي دنيا به دست آورند از كفشان بيرون مي رود، و بر آن محاسبه خواهند شد، و آنچه را در دنيا براي آخرت تهيه كردند به آن خواهند رسيد، و با آن خواهند ماند، دنيا در نظر خردمندان چونان سايه اي است كه هنوز گسترش نيافته، كوتاه مي گردد، و هنوز فزوني نيافته كاهش مي يابد.
052-در نكوهش دنيا تعريف دنيا
آگاه باشيد، گويا دنيا پايان يافته، و وداع خويش را اعلام داشته است، خوبيهايش ناشناخته مانده به سرعت پشت كرده مي گذرد، ساكنان خود را به سوي نابود شدن مي كشاند، و همسايگانش را به سوي مرگ مي راند. آنچه از دنيا شيرين بود تلخ شده، و آنچه صاف و زلال بود تيرگي پذيرفت، و بيش از ته مانده ظرف آب ريخته شده از آن باقي نمانده است، يا جرعه اي آب كه با آن عطش تشنگان دنيا فرو نخواهد نشست. اي بندگان خدا! از سرايي كوچ كنيد كه سرانجام آن نابودي است، مبادا آرزوها بر شما چيره گردد، مپنداريد كه عمر طولاني خواهيد داشت. والايي نعمتهاي قيامت به خدا سوگند! اگر مانند شتران بچه مرده ناله سردهيد، و چونان كبوتران نوحه سرايي كنيد، و مانند راهبان زاري نماييد، و براي نزديك شدن به حق، و دسترسي به درجات معنوي، و آمرزش گناهاني كه ثبت شده و ماموران حق آن را نگه مي دارند، دست از اموال و فرزندان بكشيد سزاوار است زيرا: برابر پاداشي كه برايتان انتظار دارم، و عذابي كه از آن بر شما مي ترسم، اندك است به خدا سوگند! اگر دلهاي شما از ترس آب شود، و از چشمهايتان با شدت شوق به خدا، يا ترس از او، خون جاري گردد، و اگر تا پايان دنيا زند
ه باشيد و تا آنجا كه مي توانيد در اطاعت از فرمان حق بكوشيد، در برابر نعمتهاي بزرگ پروردگار به خصوص نعمت ايمان، ناچيز است.
وصف قرباني كمال قرباني در اين است كه گوش و چشم آن سالم باشد، هرگاه گوش و چشم سالم بود، قرباني كامل و تمام است، گرچه شاخش شكسته باشد و با پاي لنگ به قربانگاه آيد (منظور امام از كلمه (منسك) در اينجا (قربانگاه) است)
049-صفات خداوندي خداشناسي
ستايش خداوندي را سزاست كه از اسرار نهانها آگاه است، و نشانه هاي آشكاري در سراسر هستي بر وجود او شهادت مي دهند، هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمي گردد، نه چشم كسي كه او را نديده مي تواند انكارش كند، و نه قلبي كه او را شناخت مي تواند مشاهده اش نمايد، در والايي و برتري از همه پيشي گرفته، پس از او برتر چيزي نيست، و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از او نزديكتر چيزي نمي تواند باشد. مرتبه بلند او را از پديده هايش دور نساخته، و نزديكي او با پديده ها، او را مساوي چيزي قرار نداده است. عقلها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، اما از معرفت و شناسايي خود باز نداشته است. پس اوست كه همه نشانه هاي هستي بر وجود او گواهي مي دهند و دلهاي منكران را بر اقرار به وجودش واداشته است، خدايي كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است
045-گذرگاه دنيا ضرورت ستايش پروردگار
ستايش خداوندي را سزاست كه كسي از رحمت او مايوس نگردد، و از نعمتهاي فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندي كه از آمرزش او هيچ گنهكاري نااميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچي كرد، خدايي كه رحمتش قطع نمي گردد و نعمتهاي او پايان نمي پذيرد. روش برخورد با دنيا دنيا خانه آرزوهايي است كه زود نابود مي شوند، و كوچ كردن از وطن حتمي است، دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوي خواهانش مي رود، و بيننده را مي فريبد، سعي كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.
042-پرهيز از هوسراني پرهيز از آرزوهاي طولاني و هواپرستي
اي مردم! همانا بر شما از دو چيز مي ترسم، هواپرستي و آرزوهاي طولاني. اما پيروي از خواهش نفس، انسان را از حق باز مي دارد، و آرزوهاي طولاني، آخرت را از ياد مي برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت پشت كرده و از آن جز باقيمانده اندكي از ظرف آبي كه آن را خالي كرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد كه آخرت به سوي ما مي آيد، دنيا و آخرت، هر يك فرزنداني دارند. بكوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندي به پدر و مادر خويش باز مي گردد. امروز هنگام عمل است نه حساب رسي، و فردا روز حساب رسي است، نه عمل. ((حذا) به معناي شتابان و (جذا) به معناي بريده از نيك و بد، كه برخي نقل كردند)
041-وفاداري و نهي از منكر پرهيز از حيله و نيرنگ
اي مردم! وفا همراه راستي است، كه سپري محكمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانه اي زندگي مي كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركي مي پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند. چگونه فكر مي كنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصي تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند، و راههاي مكر و حيله را مي شناسد ولي امر و نهي پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشني رها مي سازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي، استفاده مي كند.
خطبه 028-اندرز و هشدار دنياشناسي
(پس از حمد و ستايش الهي،)
همانا دنيا روي گردانده، و وداع خويش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روي آورده، و پيشروان لشگرش نمايان شد. آگاه باشيد! امروز، روز تمرين و آمادگي، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و كيفر عقب ماندگان آتش است آيا كسي هست كه پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه كند؟ آيا كسي هست كه قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيكي انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اكنون در روزگار آرزوهاييد، كه مرگ را در پي دارد، پس هر كس در ايام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيكو انجام دهد، بهره مند خواهد شد، و مرگ او را زياني نمي رساند، و آن كس كه در روزهاي آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ كوتاهي كند، زيانكار و مرگ او زيانبار است، همانگونه كه به هنگام ترس و ناراحتي براي خدا عمل مي كنيد، در روزگار خوشي و كاميابي نيز عمل كنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزي مانند بهشت نديدم كه خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه مانند آتش جهنم، كه فراريان آن چنين در خواب فرورفته باشند. آگاه باشيد! آن كس را كه حق، منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن كس كه هدايت، راهنماييش نكند، گمراهي او را به هلاكت افك
ند آگاه باشيد! به كوچ كردن فرمان يافته و براي جمع آوري توشه آخرت راهنمايي شديد، همانا، وحشتناكترين چيزي كه بر شما مي ترسم، هواپرستي، و آرزوهاي دراز است، پس از اين دنيا توشه برگيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد. (اگر سخني بتواند مردم را به آخرت گرايي و زهد و تقوا بكشاند همين سخن امام است كه مي تواند انسان را از آرزوها جدا كرده و نور اميد را در دلها زنده سازد و انسان را نسبت به زشتيها بيزار كند از جمله هاي شگفت اين خطبه آن است كه فرمود امروز روز تمرين و فردا روز مسابقه، و جايزه برندگان بهشت است و كيفر عقب ماندگان آتش جهنم خواهد بود در اين خطبه معاني ارزشمند در قالب مثلهاي گويا و تشبيهات صحيح جاگرفته است. امام بين دو لفظ (السبقه) و (الغايه) به خاطر اختلاف معنا فاصله انداخته است زيرا سبقت گرفتن در مسابقاتي است مورد علاقه انسان است و اين از صفات بهشت است و در راهي كه به آتش جهنم مي انجامد بكار گرفته نمي شود از اين رو فرمود: السبقه الجنه اما واژه الغايه به معناي پايان در هر مسابقه استعمال مي شود همانگونه كه در قرآن خدا به كافران فرمايد از دنيا بهره گيرد كه پايان شما به سوي آتش است در اين خطبه دقت كنيد كه معنايي
ژرف و عمقي دست نايافتني دارد.)
|