خطبه 099-در گريز از دنيا
(زيد بن وهب، از اصحاب امام است، نقل ميكند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد)
خدا را بر نعمتهايي كه عطا فرمود ستايش مي كنيم و در كارهاي خود از او ياري مي جوييم، از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستي بدن را از او درخواست داريم
پرهيز از دنياپرستي
اي بندگان خدا، شما را به ترك دنيايي سفارش مي كنم كه شما را رها مي سازد، گرچه شما جدايي از آن را دوست نداريد، دنيايي كه بدنهاي شما را كهنه و فرسوده مي كند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد. شما و دنيا به مسافراني مانيد كه تا گام در آن نهاده، احساس دارند به پايان راه رسيدند، و تا قصد رسيدن به نشاني كرده اند، گويا بدان دست يافتند، در حالي كه تا رسيدن به هدف نهايي هنوز فاصله هاي زيادي است. چگونه مي تواند به مقصد رسد كسي كه روز معيني در پيش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد كرد! مرگ به سرعت او را مي راند، و عوامل مختلف او را برخلاف خواسته خود از دنيا جدا مي سازند.
روش برخورد با دنيا
پس در عزت و ناز دنيا بر يكديگر پيشي نگيريد، و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد، و از رنج و سختي آن نناليد، و ناشكيبا نباشيد، زيرا عزت و افتخارات دنيا پايان مي پذيرد، و زينت و نعمتهايش نابود مي گردد، و رنج و سختي آن تمام مي شود، و هر مدتي و مهلتي در آن به پايان مي رسد، و هر موجود زنده اي به سوي مرگ مي رود آيا نشانه هايي از زندگي گذشتگان كه برجا مانده شما را از دنياپرستي باز نمي دارد؟
اگر خردمنديد!! آيا در زندگاني پدران شما آگاهي و عبرت آموزي نيست؟ مگر نمي بينيد كه گذشتگان شما باز نمي گردند؟ و فرزندان شما باقي نمي مانند؟ مگر مردم دنيا را نمي نگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگوني دارند؟ يكي مي ميرد و بر او مي گريند، و ديگري باقيمانده به او تسليت مي گويند، يكي ديگر بر بستر بيماري افتاده ديگري به عيادت او مي آيد، و ديگري در حال جان كندن است، و دنياطلبي در جستجوي دنياست كه مرگ او را درمي يابد، و غفلت زده اي كه مرگ او را فراموش نكرده است، و آيندگان نيز راه گذشتگان را مي پويند. به هوش باشيد، مرگ را كه نابودكننده لذتها و شكننده شهوتها و قطع كننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاي زشت، به ياد آوريد، و براي انجام واجبات، و شكر در برابر نعمتها و احسان بي شمار الهي، از خدا ياري خواهيد.