درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان اموزش درست برای رسیدن به علائق 001-آغاز آفرينش آسمان و... عجز انسان از شناخت ذات خدا
سپاس خداوندي را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمتهاي او ناتوان، و تلاشگران از اداي حق او درماندهاند. خدايي كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نميكنند و دست غوّاصان درياي علوم به او نخواهد رسيد. پروردگاري كه براي صفات او حدّ و مرزي وجود ندارد، و تعريف كاملي نميتوان يافت و براي خدا وقتي معيّن، و سر آمدي مشخّص نميتوان تعيين كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به
حركت در آورد و به وسيله كوهها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.
2 دين و شناخت خدا
سر آغاز دين، خداشناسي است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگي اوست و كمال توحيد (شهادت بر يگانگي خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زيرا هر صفتي نشان ميدهد كه غير از موصوف، و هر موصوفي گواهي ميدهد كه غير از صفت است، پس كسي كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزي نزديك كرده، و با نزديك كردن خدا به چيزي، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزايي براي او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براي خدا، او را نشناخته است. و كسي كه خدا را نشناسد به سوي او اشاره ميكند و هر كس به سوي خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. و آن كس كه بگويد «خدا در چيست» او را در چيز ديگري پنداشته است، و كسي كه بپرسد «خدا بر روي چه چيزي قرار دارد» به تحقيق جايي را خالي از او در نظر گرفته است، در صورتي كه خدا همواره بوده، و از چيزي به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد، و با همه چيز فرق دارد نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله، بيناست حتّي در آن هنگام كه پديدهاي وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسي نبوده تا با او انس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند.
3 راههاي خدا شناسي
اوّل- آفرينش جهان
خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشهاي، يا استفاده از تجربهاي، بي آن كه حركتي ايجاد كند، و يا تصميمي مضطرب در او راه داشته باشد. براي پديد آمدن موجودات، وقت مناسبي قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهي داشت، و حدود و پايان آنها را ميدانست، و از اسرار درون و بيرون پديدهها، آشنا بود. سپس خداي سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواي به آسمان و زمين راه يافته را آفريد، و در آن آبي روان ساخت، آبي كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكي بر ديگري مينشست، آب را بر بادي طوفاني و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهداري آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبي تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاي آن در حركت بود. سپس خداي سبحان طوفاني بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پي در پي در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطهاي دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آبها حملهور گردد از اوّل آن بر ميداشت و به آخرش ميريخت، و آبهاي ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آبها روي هم قرار گرفتند، و چون قلّههاي بلند كوهها بالا آمدند. امواج تند كفهاي بر آمده از آبها را در هواي باز، و فضاي گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پايين را چون موج مهار شده، و آسمانهاي بالا را مانند سقفي استوار و بلند قرار داد، بي آن كه نيازمند به ستوني باشد يا ميخهايي كه آنها را استوار كند. آنگاه فضاي آسمان پايين را به وسيله نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغي روشنايي بخش (خورشيد)، و ماهي درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكي گردنده و بر قرار، و سقفي متحرّك، و صفحهاي بي قرار، به گردش خود ادامه دهند.
دوّم- شگفتي خلقت فرشتگان:
سپس آسمانهاي بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهي از فرشتگان همواره در سجدهاند و ركوع ندارند و گروهي در ركوعند و ياراي ايستادن ندارند و گروهي در صفهايي ايستادهاند كه پراكنده نميشوند و گروهي همواره تسبيح گويند و خسته نميشوند و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمييابد، و عقلهاي آنان دچار اشتباه نميگردد، بدنهاي آنان دچار سستي نشده، و آنان دچار بي خبري برخاسته از فراموشي نميشوند. برخي از فرشتگان، امينان وحي الهي، و زبان گوياي وحي براي پيامبران ميباشند، كه پيوسته براي رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعي از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعي ديگر دربانان بهشت خداوندند. بعضي از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته، و گردنهاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهي بر دوشهايشان استوار است، برابر عرش خدا ديدگان به زير افكنده، و در زير آن، بالها را به خود پيچيدهاند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پايينتري قرار دارند، حجاب عزّت، و پردههاي قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خيال، در شكل و صورتي نميپندارند، و صفات پديدهها را بر او روا نميدارند، هرگز خدا را در جايي محدود نميسازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره ميكنند.
سوم- شگفتي آفرينش آدم عليه السّلام و ويژگيهاي انسان كامل.
سپس خداوند بزرگ، خاكي از قسمتهاي گوناگون زمين، از قسمتهاي سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلي خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد، كه از آن، اندامي شايسته، و عضوهايي جدا و به يكديگر پيوسته آفريد. آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زماني معيّن و سر انجامي مشخّص، اندام انسان كامل گرديد. آنگاه از روحي كه آفريد در آن دميد تا به صورت انساني زنده در آمد، داراي نيروي انديشه، كه وي را به تلاش اندازد و داراي افكاري كه در ديگر موجودات، تصرّف نمايد. به انسان اعضاء و جوارحي بخشيد، كه در خدمت او باشند، و ابزاري عطا فرمود، كه آنها را در زندگي به كار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشايي، و بويايي، و وسيله تشخيص رنگها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطي از رنگهاي گوناگون، و چيزهاي همانند و سازگار، و نيروهاي متضاد، و مزاجهاي گوناگون، گرمي، سردي، تري، خشكي، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدي را كه پذيرفتهاند وفا كنند، اينگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده كنيد پس فرشتگان همه سجده كردند جز شيطان» غرور و خود بزرگ بيني او را گرفت و شقاوت و بدي بر او غلبه كرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاك را پست شمرد. خداوند براي سزاوار بودن شيطان به خشم الهي، و براي كامل شدن آزمايش، و تحقّق وعدهها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخيز مهلت داده شدي».
چهارم- آدم عليه السّلام و داستان بهشت
سپس خداوند آدم را در خانهاي مسكن داد كه زندگي در آن گوارا بود. جايگاه او را امن و امان بخشيد و او را از شيطان و دشمني او ترساند. پس شيطان او را فريب داد، بدان علّت كه از زندگي آدم در بهشت و هم نشيني او با نيكان حسادت ورزيد. پس آدم عليه السّلام يقين را به ترديد، و عزم استوار را به گفتههاي ناپايدار شيطان فروخت و شادي خود را به ترس تبديل كرد، كه فريب خوردن براي او پشيماني آورد آنگاه خداي سبحان در توبه را بر روي آدم گشود و كلمه رحمت، بر زبان او جاري ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمين، خانه آزمايشها و مشكلات، فرود آورد، تا ازدواج كند، و فرزنداني پديد آورد، و خداي سبحان از فرزندان او پيامبراني برگزيد.
4- فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه)
خدا پيمان وحي را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليتها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روي آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواستههاي انسانها، رسولان خود را پي در پي اعزام كرد تا وفاداري به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمتهاي فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهي، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمنديهاي پنهان شده عقلها را آشكار سازند و نشانههاي قدرت خدا را معرّفي كنند، مانند: سقف بلند پايه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمين در زير پاي آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگي، و راههاي مرگ و مردن، و مشكلات و رنجهاي پير كننده، و حوادث پي در پي، كه همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسانها را بدون پيامبر، يا كتابي آسماني، يا برهاني قاطع، يا راهي استوار، رها نساخته است، پيامبراني كه با اندك بودن ياران، و فراواني انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهي نكردند. بعضي از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخي ديگر را پيامبران گذشته معرّفي كردند. بدين گونه قرنها پديد آمد، و روزگاران سپري شد، پدران رفتند و فرزندان جاي آنها را گرفتند.
5- فلسفه بعثت پيامبر خاتم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم
تا اين كه خداي سبحان، براي وفاي به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پيامبري كه از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود، نشانههاي او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود. در روزگاري كه مردم روي زمين داراي مذاهب پراكنده، خواستههاي گوناگون، و روشهاي متفاوت بودند: عدّهاي خدا را به پديدهها تشبيه كرده و گروهي نامهاي ارزشمند خدا را انكار و به بتها نسبت ميدادند، و برخي به غير خدا اشاره ميكردند. پس خداي سبحان، مردم را به وسيله محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از گمراهي نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايي بخشيد. سپس ديدار خود را براي پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بر گزيد، و آنچه نزد خود داشت براي او پسنديد و او را با كوچ دادن از دنيا گرامي داشت، و از گرفتاريها و مشكلات رهايي بخشيد و كريمانه قبض روح كرد.
6 ضرورت امامت پس از پيامبران الهي
رسول گرامي اسلام، در ميان شما مردم جانشيناني برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براي امّتهاي خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفي راهي روشن و نشانههاي استوار، از ميان مردم نرفتند.
7 ويژگيهاي قرآن و احكام اسلام
كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثلها، مطلق و مقيّد، محكم و متشابه ميباشد، عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن ميكند، از واجباتي كه پيمان شناسايي آن را گرفت و مستحبّاتي كه آگاهي از آنها لازم نيست. قسمتي از احكام ديني در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آمده، و بعضي از آن، در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضي از واجبات، وقت محدودي داشته كه در آينده از بين رفته است. محرّمات الهي از هم جدا ميباشند، برخي از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضي كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخي از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند.
8- فلسفه و راه آورد حج
خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانهاي كه آن را قبلهگاه انسانها قرار داده كه چونان تشنگان به سوي آن روي ميآورند، و همانند كبوتران به آن پناه ميبرند. خداي سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگي و قدرت خود قرار داد و در ميان انسانها، شنوندگاني را برگزيد كه دعوت او را براي حج، اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاي بر جايگاه پيامبران الهي نهند. همانند فرشتگاني كه بر گرد عرش الهي طواف ميكنند، و سودهاي فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوي وعدهگاه آمرزش الهي بشتابند. خداي سبحان، كعبه را براي اسلام، نشانه گويا، و براي پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، اداي حق آن را واجب كرد و حج بيت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زيارت آن برويد، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانيان بي نياز است
برای برخی افراد به خواب رفتن به سادگی قرار دادن سر روی یک بالش نرم است .اما بعضی از این افراد ، مرتب در رختخواب خود غلت خورده ، گاهی اوقات هم با حالتی عصبی به حرکت عقربه ساعت نگاه می کنند. بیدار شدن از خواب با چهره ای شاد و سرزنده یا با کسالت و چشمانی سرخ ، به خواب شما بستگی دارد .در حقیقت بهداشت خواب مجموعه ی عادات شخصی است که کیفیت خواب شما را تعیین میکند.میانگین خواب مورد نیاز هر فرد بزرگسال 7.5 تا 8 ساعت در شب می باشد. چه عواملی مانع یک خواب خوب شبانه می شود مصرف برخی از داروهای خاص وحتی برخی دارو های گیاهی عوارضی مانند بی خوابی را به دنبال دارند . بنابراین همیشه بروشورهای همراه داروها را مطالعه نموده ودر این مورد با پزشک خود مشورت کنید. @ مصرف الکل قبل از خواب موجب اختلال در خواب می شود ، به طوریکه فرد حتی بعداز داشتن یک شب کامل در رویا ،احساس آرامش نخواهد داشت. @ خوردن یک غذای سنگین قبل از خواب باعث سوزش معده (ترش کردن )،سوء هاضمه و احساس نیازبه دفع ادراررا موجب شده ، منجر به اختلال در خواب می شود. @ مصرف چای یا قهوه قبل از خواب و ورود کافئین به بدن باعث بی خوابی می شود. @ کشیدن سیگار و ورود نیکوتین موجود در سیگار به بدن نیز یکی از علل بی خوابی است. @ ورزش کردن درست قبل از رفتن به رختخواب که در نتیجه فرد احساس نشاط کرده و دیرتر به خواب می رود . ورزش باید چند ساعت قبل از خواب انجام شود. @ چرت زدن در طول روز باعث می شود فرد دیرتر به بستر رود واین مسئله خواب را بهم میزند. در صورتی که نیاز به خواب نیمروزی دارید سعی کنید کمتر از یک ساعت آن هم قبل از ساعت 3 بخوابید. @ همیشه سعی کنید از رختخواب فقط برای خوابیدن استفاده کنید و از انجام سایر امور مانند تماشای تلویزیون در رختخواب خودداری کنید. @ در صورتی که بعد از 30 دقیقه به خواب نرفتید ، بهتر است بلند شویدو خود را مشغول انجام کاری کنید . هیچ گاه خود را وادار به خوابیدن نکنید. برای داشتن خوابی راحت چه باید کرد؟ @بهتراست مراسم زمان خواب داشته باشید.این امر علائمی را به بدن شما می فرستد مبنی براینکه زمان آرامش یافتن وخوابیدن است . لازم نیست که این مراسم طولانی باشدومی تواند شامل مسواک زدن و مطالعه به مدت 15 دقیقه باشد. @برنامه خواب منظمی داشته باشید.این کار ساعت بیولوژیگی بدن شما را تنظیم می کندو همچنین می توانید بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب به مدت 15 دقیقه زیر نور مستقیم آفتاب بنشینید. با این کار ساعت بیولوژیکی بدن شما برای این ساعت از روز تنظیم خواهد شد. @قبل از خواب غذای سبکی میل کنید. در این صورت در طول شب از گرسنگی بیدار نخواهید شدو معده هم آنقدر سنگین و پر نیست که اختلال در خواب شما ایجاد کند. @اگرقبل از خواب یک حمام گرم کنید دمای بدن بالا می رود وبعدبه مرور زمان بدن خنک می شود که در نتیجه در ایچاد خوابی خوب موثر است . @همیشه سعی کنید از هنگام عصر شروع به تمدد اعصاب و آرامش دادن به ذهن و جسم خود کنید. اگر ذهن شما درگیر مشکلات تصمیم گیریها و مرور اتفاقات روز گذشته باشد خواب خوبی نخواهید داشت . سعی کنید بدن را به آرامش وخونسردی دعوت کنید.
روزی لئوبوسکا نویسنده و سخنران مشهور در باره ی مسابقه ای که در آن از او بعنوان داور دعوت کرده بودند صحبت می کرد .هدف از این مسابقه انتخاب غمخوارترین کودک بود.برنده ی این مسابقه پسربچه ی 4 ساله ای بود که در همسایگی پیرمردی زندگی می کرد که به تازگی همسرش را از دست داده بود .پسرک با مشاهده ی این پیرمرد که میگرید وارد خانه ی او شده ،از دامنش بالا رفته ودر آغوشش نشسته بود . وقتی مادر پسرک از او پرسیده بود که به همسایه ی پیر چه گفته بودی ؟ پسرک جواب داده بود :هیچی فقط کمکش کردم که گریه کند.
یکروز مردی به عارف مشهوری گفت : چرا در این شهر مانده ای وهجرت نمی کنی ؟عارف گفت : دوستم مقیم است وبه او مشغولم وبه دیگری نمی پردازم .آن مرد گفت : آب که راکد باشد ویکجا زیاد بماند می گندد. عارف گفت : دریا راکد است و هیچ وقت نمی گندد ،دریا باش تا هرگز نگندی. در یکی از روزهایی که انوشیروان به تحصیل مشغول بود معلمش اورا بدون دلیل به سختی تنبیه کرد .سالها بعد که انوشیروان به سلطنت رسید ، معلم خود را احضار کرد وبه او گفت: چرا آنروز مرا بی سبب تنبیه کردی ؟ معلم گفت : در چهره ی تو می خواندم که روزی پادشاه خواهی شد، خواستم طمع تلخ ظلم را بچشی تا در ایام ساطنت به کسی ظلم نکنی. دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:, :: 6:14 :: نويسنده : هوشیار
دریکی از افسانه های شرقی آمده است که شاهزاده ای در خارج از شهر مشغول گردش بودکه به بیماری وبا برخورد کرد وپرسید :این بار چند هزار نفررا می خواهی به دیار نیستی بفرستی ؟بیماری وبا جواب داد :هزار نفر را. در زمان دیگری بیماری وبا را ملاقات کرد اورا شماتت کرد که چرا عهد شکنی کردی و به جای هزار نفر پنج هزار نفر را را نابود کردی ؟در جواب گفت :نه همه ی آنها را من نکشتم بلکه چهار هزار نفر از ترس مردند. ملا نصرالدین با دوستی صحبت می کرد خوب ملا ، هیچ وقت به فکر ازدواج افتاده ای ؟ ملا نصرالدین پاسخ داد: فکرکرده ام ، جوان که بودم تصمیم گرفتم زن کامل پیدا کنم، از صحرا گذشتم وبه دمشق رفتم وبا زن پرحرارت و زیبایی آشنا شدم ، اما او از دنیا بیخبر بود . بعد به اصفهان رفتم ، آنجا هم با زنی آشنا شدم که معلومات زیادی در باره ی اسمان و زمین داشت ، اما زیبا نبود .بعد به قاهره رفتم ونزدیک بود با دختر زیبا و باایمان و تحصیلکرده ای ازدواج کنم. پس چرا با او ازدواج نکردی؟ آه رفیق متاسفم او هم دنبال مرد کاملی می گشت . برسر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است : " کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم ، بزرگتر که شدم متوجه شدم ک دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم . بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم اما اینک در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم."
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها کنار گودال جمع شدندووقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است ، به دو قورباغه ی دیگر گفتند: دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد . دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتندوبا تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند که دست از تلاش بردارند ، چون نمی توانند از گودال خارج شوندو خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از قورباغه ها ، تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد ودست از تلاش برداشت .سرانجام به داخل گودال پرت شد ومرد .اما قورباغه ی دیگر باتمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد .هر چه بقیه ی قورباغه ها فریاد می زدند که تلاش بیشتر فایده ندارد ، اومصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد بقیه ی قورباغه ها از او پرسیدند "مگرتو حرفهای ما را نمی شنیدی؟" معلوم شد که قورباغه ناشنواست ! در واقع او در تمام مدت فکر می کرده است که دیگران او را تشویق می کنند.
واعظی دوره گرد به نام پیتر کارترایت آماده می شد که وعظ روز یکشنبه را انجام دهد که به او گفتند اندرو جانسون رئیس جمهور وقت آمریکا در میان جمع است وبه او گفتند که هوای زبان خود را داشته باشد. او در جایی از وعظ گفت :به من گفته اند که اندرو در میان جمع است و از من خواسته اند که زبان خود را نگه دارم ،اما می گویم که اگر اندو جانسون از گناهان خود توبه نکند ، جای او در جهنم خواهد بود . جانسون بعد از پایان وعظ خود را به کارترایت رساند و گفت :حضرت اقا اگر هنگی از مردان مثل شما داشتم ارتش های جهان را شکست می دادم .ابراز شجاعت شما غالبا نتایج مثبت دور از انتظاری به بار می آورد.
آمریکا : ( مدیریت مدرسه-مهر88) @ جداسازی براساس آزمونهای هوش و پیشرفت تحصیلی @ انتقال بسته هایی مشخص از دانش با توجه به تواناییهای فردی @ یافتن پاسخ صحیح مهم است @ چرایی بیشتر از چگونگی @ پیشرفت تحصیلی مهارتها بیشتر مورد توجه است @ بیشتر بر هدفهای تربیتی قابل اندازه گیری تاکیداست
ژاپن : @ همکاری ، مشارکت و فعالیتهای گروهی @ کمتر به جداسازی اهمیت می دهند @ فرصت یادگیری از طریق تجربه های دانش آموزی @ بازیافت ایده ها وداده ها (کهنه ونو باهم ، از گذشته به آینده می رسند) @ فرایند پیش از نتایج @ چگونگی بیشتر از چرایی @ برفهم مسئله پافشاری است @ قلب ، ذهن و دست تعادل @ تاکید برمهارتهای اجتماعی ، زندگی و روابط انسانی @ تاکیدو توجه به هدفهای تربیتی و کیفی مالزی : @ دبستان 6سال: {1-3 :خواندن ، نوشتن و حساب ورشد شخصیت و رفتار وارزشها { 4-6 : کسب دانش ومهارت پیش حرفه ای @ متوسطه : { 3 سال راهنمایی :مقدماتی { 2 سال دبیرستان : افزایش مهارت زبانی (ارتباطات) ف تقویت کاربرد زبان ملی در کسب دانش ، تقویت وارتقای توانایی فکری متناسب با تفکر خلاق وانتقادی و عقلی
یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:فرهنگ آموزش,آموزش آمریکا,آموزش ژاپن,آموزش مالزی, :: 1:31 :: نويسنده : هوشیار
یک روز در بازار شخصی بردوش شخص دیگری سوار بود ، عابری این وضع را دید و ناراحت شد و به فردی که سواربود گفت: خجالت نمی کشی بردوش این بیچاره سوار شده ای ؟ سواره گفت : چرا من خجالت بکشم ، این مرد خجالت بکشد که به من سواری می دهد ! جین تنی ، جاک دمپسی را شکست داد وقهرمان بوکس سنگین وزن جهان شد . بیشتر مردم نمی دانند روزی که تنی به مشت زنی حرفه ای روی آورد ، پیش از اینکه حرفه ای شود هردو دست او شکست .هم مدیر وهم پزشک به او گفتند که با آن وضع دستها هیچ گاه قهرمان جهان نخواهد شد .اما او منصرف نشد . گفته بود :" من قهرمان مشت زنی خواهم شد. " هیچ وقت نگذارید که دیگران راه رویاهایتان را سد کنند .
مرد جوانی خود را به دکتر وینسنت پیل رساندو گفت :دکتر پیل کمکم کنید من از پس مشکلات زندگیم بر نمی آیم . دکتر پیل گفت : من الان باید پشت تریبون بروم اما اگر منتظر بمانید پس از پایان سخنرانی جایی را به شما نشان خواهم داد که در آنجا هیچ مشکلی ندارد. مرد جوان گفت : اگر این کار را بکنید به هر قیمتی شده خود را به آنجا خواهم رساند . سخنرانی به پایان رسید.دکتر پل مرد جوان را به قبرستانی در آن حوالی برد و گفت مطمئنی که میخواهی به آنجا بیایی ؟نگاه کن صدو پنجاه هزار نفر در اینجا اقامت دارند وهیچ کدامشان کوچکترین مشکلی ندارند. پیرمرد تمام عمرش را کار کرده بود وموقع باز نشستگی کارخانه ای خریدو مدیریت آن را به پسرش سپرد و تصمیم گرفت بقیه ی عمرش را در ایوان خانه ی بزرگش بگذراند. پسرش 3 سال تمام کار کرد.بعد غرو لند سر داد و به دوستانش گفت : پدرم هیچ کاری نمی کند، فقط باغچه را تماشا می کند و مرا وادار می کند مثل برده کارکنم و شکمش را سیر کنم . یک روز تصمیم گرفت به این شرایط ناعادلانه پایان بدهد. صندوق چوبی یزرگی ساخت ، به ایوان رفت و گفت:بابا لطفا وارد این صندوق شوید.پدرش اطاعت کرد. پسر صندوق را در کامیونش گذاشت و به کنار پرتگاهی رفت و یخواست صندوق را به ته دره بیندازد. صدای پدرش را شنید :پسرم اگر میخواهی مرا پایین بیندازی، اشکالی ندلرد ، اما صندوق را نگه دار ، داری یک الگو میسازی وبجه هایت به موقعش ، می توانند ازاین صندوق استفاده کنند.
داستانی از سارقی در روزگاران گذشته نقل می شود کع پالتویی گرانبها و خالی دزدید.آن پالتو از بهترین مواد اولیه تشکیل شده بود و دکمه هایی از جنس طلا و نقره داشت . وی پس از اینکه پالتو را به تاجری در بازار فروخت نزد دوستانش برگشت . نزدیکترین دوستش از او پرسید:پالتو را چند فروختی ؟ وی پاسخ داد :به 100 سکه... دوست سارق گفت :منظورت این است که بابت پالتویی به آن گرانبهایی فقط 100 سکه دریافت کردی ؟دزد پرسید:مگر شماره های بالاتر از 100 هم وجود دارد؟ 1 – همیشه کار کن 2 – همیشه عاقل باش 3 – فرزندانت را ازخودت بیشتر دوست بدار 4 – انتظار تشکر از مردم نداشته باش و از ناسپاسی مردم نیز غمگین مشو 5 – در مقابل دشمنی مردم را نصیحت کن و در برابر تحقیر تبسم کن 6 – از گزنه طناب بباف و از گیاهان تلخ دارو بساز 7- فقط برای اینکه دست افتاده ای را بگیری خم شو 8 – سعی کن همیشه عقلت برغرورت حاکم باشد 9 – هر شب قبل از خواب از خودت بپرس ، امروز چه کار شایسته ای انجام داده ای 10 – همیشه درکتابخانه ات کتابی تازه بگذار و در باغچه ات گلی تازه بکار
یک روز بزی به خوراک خر حسد ورزید.رو به خر کرد و به او گفت :اگر ارباب خیلی از تو کار می کشد، پایت را در سوراخی کن تا مجروح شود. و مدتی استراحت کنی .خر هم چنین کرد. صاحب خر نا چار شد اورا پیش حکیم ببرد. حکیم برای معالجه زخم پای خر خوراک جگر بز تجویز کرد.لذا صاحب خر ناچار شد بز را سر ببرد تا خر را علاج کند .
ای پسر : خدا را بشناس ، یاران و دوستان را عزیز بدار ، درکارها میانه رو باش ، جوانمردی پیشه کن ، بدون تفکر سخن مگو ، از بخیل و فرونمایه نیکی طلب مکن ، حاجتمند را نومید مکن ، از جنگهای گذشته یاد مکن ، با مردم نادان هم سخن مشو ، از هیچکس به بدی یاد مکن ، به سخن بزرگان گوش کن ، برگذشته افسوس مخور ، از فتنه و جنگ طلبی برکنار باش ، دین به دنیا مفروش ، راستی و درستی پیشه کن ، عیب دیگران را بپوش ، درجمع کردن مال حریص مباش ، با مردم فقیر خوش زبان باش ، از دوست نادان فرار کن ، راز خود را زن و کودک مگو. در افسانه ها آمده روزی که خدا جهان را آفرید فرشتگان مقرب را بارگاه خود فرا خواند واز آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند.یکی از فرشتگان به پروردگار گفت:خداوند آنرا در زیر زمین مدفون کن .فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریاها قرار بده و سومی گفت :راز زندگی را در کوهها قرار بده .ولی خداوند فرمود:اگربخواهم به گفته های شما عمل کنم،فقط تعداد کمی از بندگانم می توانند آن را بیابند، در حالی که من می خواهم راز زندگی دردسترس همه ی بندگانم باشد.در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدمکجا ای خدای مهربان ،راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده ،زیرا هیچ کس به این فکر نمی کند که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند وخداوند این فکر را پسندید.
|