درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 2198
تعداد مطالب : 141
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


اموزش درست برای رسیدن به علائق




گشت گذار ومطالعه ی نوشته ها ،کتابها،مقالات، جملات و سخنان بزرگان وداستانها و... می تواند راهی برای نفوذ به ذهن و روح و جانمان باشد. هر انسانی با توجه به روحیات خود ، کتاب و نوشته های متفاوتی را انتخاب می کند. من نیز بعضی از اینها را جمع  اوری و خلاصه نموده ام که مورد علاقه ام بوده است.( بخصوص در آموزش ) حال تصمیم گرفته ام آنها را در اینجا قرار دهم تا شاید مورد علاقه ی شما هم قرار گیرد . چون مطالب در طول چند سال جمع آوری شده است ممکن است منبع  ذکرنشده باشد. از تمام سرورانی که از مطالب آنها استفاده کرده ام ومنبع به خاطرم نبوده است،عذر خواسته و برایشان طلب سلامت و موفقیت دارم.



سه شنبه 25 تير 1398برچسب:علاقه, :: 1:7 ::  نويسنده : هوشیار

در زندگی وقتی روحمان آرامش پیدا می کند که ثانیه هایمان را با کارهای مورد علاقه بگذرانیم. این علاقه هاست که روحمان را تسکین و آرامش می دهد وباعث صبوری، ارامش وامید بیشتر در زندگی می شود. این علاقه ها می تواند به کار، هنر، درس ،طبیعت و... باشد.

به چه کارهایی علاقه دارید؟

آیا تاکنون آنها را کشف کرده اید؟

 



دو شنبه 24 تير 1398برچسب:علاقه,, :: 23:52 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 113-در نكوهش دنيا 
پرهيز دادن از دنياپرستي 
شما را از دنياپرستي مي ترسانم، زيرا منزلگاهي براي كوچ كردن، نه منزلي براي هميشه ماندن است، دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايي مي فريبد، خانه اي كه نزد خداوند بي مقدار است زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبي آن با بدي، و زندگي در آن با مرگ، و شيريني آن با تلخيها درآميخته است، خداوند آن را براي دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود خير دنيا اندك و شر آن آماده و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آباداني آن رو به ويراني نهاده است، چه ارزشي دارد خانه اي كه پايه هاي آن در حال فرو ريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مي پذيرد؟ و چه لذتي دارد زندگاني كه چونان مدت سفر به آخر مي رسد؟ روش برخورد با دنيا مردم! آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاي خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهي از او ياري طلبيد، و پيش از آنكه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد، 
همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مي گريد، و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است، و اگر چه براي نعمتهاي فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند اما با نفس خود در دشمني بسياري قرار دارند. نكوهش از غفلت زدگان ياد مرگ از دلهاي شما رفته، و آرزوهاي فريبنده جاي آن را گرفته است، و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده، و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است، و دنيازدگي قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران ديني يكديگريد، چيزي جز درون پليد، و نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يكديگر را ياري مي دهيد، نه خيرخواه يكديگريد، و نه چيزي به يكديگر مي بخشيد، و نه به يكديگر دوستي مي كنيد. شما را چه شده است؟ كه با به دست آوردن متاعي اندك از دنيا شادمان مي گرديد! و از متاع بسيار آخرت كه از دست مي دهيد اندوهناك نمي شويد! اما با از دست دادن چيزي اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشاني در چهره ها آشكار است و بي تابي مي كنيد، گويا اين دنيا محل زندگي جاودان شما و وسائل آن براي هميشه از آن شماست، چيزي شما را از عيبجويي برادر ديني باز نمي دارد جز آنكه مي ترسيد مانند آن عيب را در ش 
ما به رختان كشند، در بي اعتنايي به آخرت و دوستي دنيا يكدل شده ايد، و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مي آوريد، و چنان از اين كار خشنوديد همانند كارگري كه كارش را به پايان رسانده و خشنودي مولاي خود را فراهم كرده است.
 


سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:خطبه113, , :: 1:14 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 113-در نكوهش دنيا 
پرهيز دادن از دنياپرستي 
شما را از دنياپرستي مي ترسانم، زيرا منزلگاهي براي كوچ كردن، نه منزلي براي هميشه ماندن است، دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايي مي فريبد، خانه اي كه نزد خداوند بي مقدار است زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبي آن با بدي، و زندگي در آن با مرگ، و شيريني آن با تلخيها درآميخته است، خداوند آن را براي دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود خير دنيا اندك و شر آن آماده و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آباداني آن رو به ويراني نهاده است، چه ارزشي دارد خانه اي كه پايه هاي آن در حال فرو ريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مي پذيرد؟ و چه لذتي دارد زندگاني كه چونان مدت سفر به آخر مي رسد؟ روش برخورد با دنيا مردم! آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاي خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهي از او ياري طلبيد، و پيش از آنكه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد، 
همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مي گريد، و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است، و اگر چه براي نعمتهاي فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند اما با نفس خود در دشمني بسياري قرار دارند. نكوهش از غفلت زدگان ياد مرگ از دلهاي شما رفته، و آرزوهاي فريبنده جاي آن را گرفته است، و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده، و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است، و دنيازدگي قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران ديني يكديگريد، چيزي جز درون پليد، و نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يكديگر را ياري مي دهيد، نه خيرخواه يكديگريد، و نه چيزي به يكديگر مي بخشيد، و نه به يكديگر دوستي مي كنيد. شما را چه شده است؟ كه با به دست آوردن متاعي اندك از دنيا شادمان مي گرديد! و از متاع بسيار آخرت كه از دست مي دهيد اندوهناك نمي شويد! اما با از دست دادن چيزي اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشاني در چهره ها آشكار است و بي تابي مي كنيد، گويا اين دنيا محل زندگي جاودان شما و وسائل آن براي هميشه از آن شماست، چيزي شما را از عيبجويي برادر ديني باز نمي دارد جز آنكه مي ترسيد مانند آن عيب را در ش 
ما به رختان كشند، در بي اعتنايي به آخرت و دوستي دنيا يكدل شده ايد، و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مي آوريد، و چنان از اين كار خشنوديد همانند كارگري كه كارش را به پايان رسانده و خشنودي مولاي خود را فراهم كرده است.
 


سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:خطبه113, , :: 1:14 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 113-در نكوهش دنيا 
پرهيز دادن از دنياپرستي 
شما را از دنياپرستي مي ترسانم، زيرا منزلگاهي براي كوچ كردن، نه منزلي براي هميشه ماندن است، دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايي مي فريبد، خانه اي كه نزد خداوند بي مقدار است زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبي آن با بدي، و زندگي در آن با مرگ، و شيريني آن با تلخيها درآميخته است، خداوند آن را براي دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود خير دنيا اندك و شر آن آماده و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آباداني آن رو به ويراني نهاده است، چه ارزشي دارد خانه اي كه پايه هاي آن در حال فرو ريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مي پذيرد؟ و چه لذتي دارد زندگاني كه چونان مدت سفر به آخر مي رسد؟ روش برخورد با دنيا مردم! آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاي خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهي از او ياري طلبيد، و پيش از آنكه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد، 
همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مي گريد، و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است، و اگر چه براي نعمتهاي فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند اما با نفس خود در دشمني بسياري قرار دارند. نكوهش از غفلت زدگان ياد مرگ از دلهاي شما رفته، و آرزوهاي فريبنده جاي آن را گرفته است، و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده، و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است، و دنيازدگي قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران ديني يكديگريد، چيزي جز درون پليد، و نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يكديگر را ياري مي دهيد، نه خيرخواه يكديگريد، و نه چيزي به يكديگر مي بخشيد، و نه به يكديگر دوستي مي كنيد. شما را چه شده است؟ كه با به دست آوردن متاعي اندك از دنيا شادمان مي گرديد! و از متاع بسيار آخرت كه از دست مي دهيد اندوهناك نمي شويد! اما با از دست دادن چيزي اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشاني در چهره ها آشكار است و بي تابي مي كنيد، گويا اين دنيا محل زندگي جاودان شما و وسائل آن براي هميشه از آن شماست، چيزي شما را از عيبجويي برادر ديني باز نمي دارد جز آنكه مي ترسيد مانند آن عيب را در ش 
ما به رختان كشند، در بي اعتنايي به آخرت و دوستي دنيا يكدل شده ايد، و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مي آوريد، و چنان از اين كار خشنوديد همانند كارگري كه كارش را به پايان رسانده و خشنودي مولاي خود را فراهم كرده است.
 


سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:خطبه113, , :: 1:14 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 113-در نكوهش دنيا 
پرهيز دادن از دنياپرستي 
شما را از دنياپرستي مي ترسانم، زيرا منزلگاهي براي كوچ كردن، نه منزلي براي هميشه ماندن است، دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايي مي فريبد، خانه اي كه نزد خداوند بي مقدار است زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبي آن با بدي، و زندگي در آن با مرگ، و شيريني آن با تلخيها درآميخته است، خداوند آن را براي دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود خير دنيا اندك و شر آن آماده و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آباداني آن رو به ويراني نهاده است، چه ارزشي دارد خانه اي كه پايه هاي آن در حال فرو ريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مي پذيرد؟ و چه لذتي دارد زندگاني كه چونان مدت سفر به آخر مي رسد؟ روش برخورد با دنيا مردم! آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاي خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهي از او ياري طلبيد، و پيش از آنكه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد، 
همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مي گريد، و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است، و اگر چه براي نعمتهاي فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند اما با نفس خود در دشمني بسياري قرار دارند. نكوهش از غفلت زدگان ياد مرگ از دلهاي شما رفته، و آرزوهاي فريبنده جاي آن را گرفته است، و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده، و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است، و دنيازدگي قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران ديني يكديگريد، چيزي جز درون پليد، و نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يكديگر را ياري مي دهيد، نه خيرخواه يكديگريد، و نه چيزي به يكديگر مي بخشيد، و نه به يكديگر دوستي مي كنيد. شما را چه شده است؟ كه با به دست آوردن متاعي اندك از دنيا شادمان مي گرديد! و از متاع بسيار آخرت كه از دست مي دهيد اندوهناك نمي شويد! اما با از دست دادن چيزي اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشاني در چهره ها آشكار است و بي تابي مي كنيد، گويا اين دنيا محل زندگي جاودان شما و وسائل آن براي هميشه از آن شماست، چيزي شما را از عيبجويي برادر ديني باز نمي دارد جز آنكه مي ترسيد مانند آن عيب را در ش 
ما به رختان كشند، در بي اعتنايي به آخرت و دوستي دنيا يكدل شده ايد، و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مي آوريد، و چنان از اين كار خشنوديد همانند كارگري كه كارش را به پايان رسانده و خشنودي مولاي خود را فراهم كرده است.
 


سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:خطبه113, , :: 1:14 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 111-در نكوهش دنيا 
هشدار از دنياپرستي 
پس از ستايش پروردگار، 
همانا من شما را از دنياي حرام مي ترسانم، زيرا در كام شيرين و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهشهاي نفساني پوشيده شده، و با نعمتهاي زودگذر دوستي مي ورزد، با متاع اندك زيبا جلوه مي كند، و در لباس آرزوها خود را نشان مي دهد، و با زينت غرور خود را مي آرايد، شادي آن دوام ندارد، و كسي از اندوه آن ايمن نيست شناخت ماهيت دنيا دنياي حرام بسيار فريبنده و بسيار زيان رساننده است، دگرگون شونده و ناپايدار، فناپذير و مرگبار، و كشنده اي تبهكار است، و آ نگاه كه به دست آرزومندان افتاد و با خواهشهاي آنان دمساز شد مي نگرند كه جز سرابي بيش نيست كه خداي سبحان فرمود: (زندگي چون آبي ماند كه از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله گياهان فراوان روييد سپس خشك شده، باد آنها را پراكنده نمود و خدا بر همه چيز قادر و تواناست). كسي كه از دنيا شادماني نديد جز آنكه پس از آن با اشك و آه روبرو شد، هنوز با خوشيهاي دنيا روبرو نشده است كه با ناراحتيها و پشت كردن آن مبتلا مي گردد، شبنمي از رفاه و خوشي دنيا بر كسي فرود نيامده جز آنكه سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بن مي كنند، هرگاه صبحگاها 
ن بياري كسي برخيزد، شامگاهان خود را به ناشناسي مي زند، اگر از يك طرف شيرين و گوارا باشد از طرف ديگر تلخ و ناگوار است. كسي از فراواني نعمتهاي دنيا كام نگرفت جز آنكه مشكلات و سختيها دامنگير او شد، شبي را در آغوش امن دنيا به سر نبرده جز آنكه صبحگاهان بالهاي ترس و وحشت بر سر او كوبيد، بسيار فريبنده است و آنچه در دنياست نيز فريبندگي دارد، فاني و زودگذر است، و هر كس در آن زندگي مي كند فنا مي پذيرد روش برخورد با دنيا در زاد و توشه آن جز تقوا خبري نيست، كسي كه به قدر كفايت از آن بردارد در آرامش به سر مي برد، و آن كس كه در پي به دست آوردن متاع بيشتري از دنيا باشد وسائل نابودي خود را فراهم كرده، و به زودي از دست مي رود، بسا افرادي كه به دنيا اعتماد كردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطميناني كه به خاك و خونش كشيد، چه انسانهاي باعظمتي را كه خوار و كوچك ساخت، و بسا فخرفروشاني را كه به خاك ذلت افكند حكومت دنيا ناپايدار، عيش و زندگاني آن تيره و تار، گواراي آن شور، و شيريني آن تلخ، غذاي آن زهر، و اسباب و وسائل آن پوشيده است، زنده آن در معرض مردن، و تندرست آن گرفتار بيماري است، حكومت آن بر باد رفته، و 
عزيزان آن شكست خورده متاع آن نكبت آلود و پناه آورنده آن غارت زده خواهد بود. 
عبرت از گذشتگان آيا شما در جاي گذشتگان خود به سر نمي بريد؟ كه عمرشان از شما طولاني تر و آثارشان با دوامتر، و آرزويشان درازتر، و افرادشان بيشتر، و لشگريانشان انبوه تر بودند؟ دنيا را چگونه پرستيدند؟ و آن را چگونه بر خود گزيدند؟ و سپس از آن رخت بربستند و رفتند بي توشه اي كه آنان را براي رسيدن به منزلگاه كفايت كند، و بي مركبي كه آنان را به منزلشان رساند. آيا شنيده ايد كه دنيا خود را فداي آنان كرده باشد؟ يا به گونه اي ياريشان داده با با آنان به نيكي به سر برده باشد؟ نه هرگز!! بلكه سختي و مشكلات دنيا چنان به آنها رسيد كه پوست و گوشتشان را دريد، با سختيها آنان را سست و با مصيبتها ذليل و خوارشان نمود، و بيني آنان را به خاك ماليد و لگدمال كرد، و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخت، شما ديديد! دنيا آن كس را كه برابر آن فروتني كرد، و آن را برگزيد، و بر همه چيز مقدم داشت، كه گويا جاودانه مي ماند، نشناخت و روي خوش نشان نداد تا آنكه از دنيا رفت، آيا جز گرسنگي توشه اي به آنها سپرد؟ آيا جز در سختي فرودشان نياورد؟ و آيا روشني دنيا جز تاريكي، و سرانجامش جز پشيماني بود؟ پرهيز از دنياي حرام آيا شما چنين دنيايي را ب 
ر همه چيز مقدم مي داريد؟ و بدان اطمينان مي كنيد؟ يا در آرزوي آن به سر مي بريد؟ پس دنيا بد خانه اي است براي كسي كه خوشبين باشد، و يا از خطرات آن نترسد، پس بدانيد!- و مي دانيد- كه آن را ترك مي كنيد و از آن رخت برمي بنديد، و پند گيريد از آنها كه گفتند: (چه كسي از ما نيرومندتر است؟) سپس آنان را به گورهايشان سپردند بي آنكه سواره كارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بي آنكه همسايگان ناميده شوند، از سطح زمين، قبرها، و از خاك كفنها، و از استخوانهاي پوسيده همسايگاني پديد آمدند، كه هيچ خواننده اي را پاسخ نمي دهند، و هيچ ستمي را باز نمي دارند، و نه به نوحه گري توجهي دارند، نه از باران خوشحال و نه از قحطسالي نوميد مي گردند، گرد هم قرار دارند و تنهايند، همسايه يكديگرند اما از هم دورند، فاصله اي با هم ندارند ولي هيچگاه به ديدار يكديگر نمي روند، نزديكان از هم دورند، بردباراني هستند كه كينه ها از دل آنان رفته، بي خبراني كه حسد در دلشان فرومرده است، نه از زيان آنها ترسي، و نه به دفاع آنها اميدي وجود دارد، درون زمين را به جاي سطح آن براي ماندن انتخاب كردند و خانه هاي تنگ و تاريك را به جاي خانه هاي وسيع برگزيدند، بجاي زندگي 
با خويشاوندان، غربت را، و به جاي نور، ظلمت را را برگزيدند، به زمين بازگشتند چونان كه در آغاز آن را پابرهنه و عريان ترك گفتند، و با اعمال خود به سوي زندگي جاويدان و خانه هميشگي كوچ كردند، آنان كه خداي سبحان فرمود: (چنانكه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مي گردانيم، و عده اي برماست و همانا اين كار را انجام خواهيم داد).
 


دو شنبه 8 ارديبهشت 1393برچسب:خطبه111,نهج البلاغه, :: 1:24 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 109-توانايي خداوند 
وصف قدرت پروردگار 
همه چيز برابر خدا خشوع كننده است، و همه چيز با ياري او بر جاي مانده اند، خدا بي نيازكننده هر نيازمند، و عزتبخش هر خوار و ذليل، نيروي هر ناتوان، و پناهگاه هر مصيبت زده است، هر كس سخن گويد مي شنود، و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را مي داند، روزي زندگان بر اوست و هر كه بميرد به سوي او باز مي گردد. خدايا! چشمها تو را نديده تا از تو خبر دهند، پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بوده اي، آفرينش براي ترس از وحشت تنهايي نبود، و براي سودجويي آنها را نيافريدي، هيچ كس از قدرت تو نتواند بگريزد، و هر كس را تو بگيري از قدرت تو نتواند خارج گردد، گناهكاران از عظمت تو نكاهند، و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند، آن كس كه از قضاي تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند، و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بي نياز نگردد. هر سري نزد تو آشكار و هر پنهاني نزد تو هويداست، تو خداي هميشه اي و بي پايان، و تو پايان هر چيزي، كه گريزي از آن نيست، وعده گاه همه، محضر توست، و رهايي از تو جز به تو ممكن نيست، و زمام هر جنبنده اي به دست تو است، و به سوي تو بازگشت هر آفريده اي است. پاك و منزهي اي خدا! چه قدر بزرگ و 
والاست قدر و عظمت تو، و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مي نگرم!! و چه كوچك است هر بزرگي در برابر قدرت تو، و چه باعظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده مي كنم، و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو، و چه فراگير است در اين جهان نعمتهاي تو، و چه كوچك است نعمتهاي فراوان دنيا در برابر نعمتهاي آخرت. 
وصف فرشتگان شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو كه گروهي از آنها را در آسمانها سكونت دادي و از زمين بالا برده اي، آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند، و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناكند، و به تو نزديكترند فرشتگاني كه در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نيافته اند، و از آبي پست خلق نشده اند، و ناراحتي و مشكلات زندگي آنان را پراكنده نساخت، آنها با مقام و مرتبتي كه دارند، و از ارزشي كه در نزد تو برخوردارند، و آنگونه كه تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت مي كنند كه اندك غفلتي در فرمان تو ندارند اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند، همه كارهاي خود را كوچك و ناچيز مي شمارند، و بر خويش ايراد مي گيرند، و مي دانند آن گونه كه بايد، تو را عبادت نكرده اند، و آنچنان كه سزاوار توست فرمانبردار نبودند. 
نعمتهاي خداوند و سوء استفاده ها خدايا ستايش تو را سزاست، كه آفريننده و معبودي، و بندگان را به درستي آزمايش كردي، خانه آخرت را آفريدي و سفره رنگارنگ نعمتها را گستراندي، و در آن انواع نوشيدني، خوردني، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهاي روان، ميوه ها و كشتزاران، قرار دادي. سپس پيامبري را فرستادي تا انسانها را به آن خانه و نعمتها دعوت كند، افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند، و نه به آنچه تو ترغيبشان كردي رغبت نشان دادند، و نه به آنچه تو تشويقشان كردي مشتاق شدند، بر لاشه مرداري روي آوردند كه با خوردن آن رسوا شدند، و در دوستي آن همداستان گرديدند. خطر عشق و وابستگيهاي دروغين هر كس به چيزي عشق ناروا ورزد، نابينايش مي كند، و قلبش را بيمار كرده، با چشمي بيمار مي نگرد، و با گوشي بيمار مي شنود، خواهشهاي نفس پرده عقلش را دريده، دوستي دنيا دلش را ميرانده است، شيفته بي اختيار دنيا و برده آن است و برده كساني است كه چيزي از دنيا در دست دارند، دنيا به هر طرف برگردد او نيز برمي گردد، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمي ترسد، از هيچ پنددهنده اي شنوايي ندارد، با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مي نگرد كه راه پس و 
پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند مي بينيد كه آنها بلاهايي را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنيايي را كه جاويدان مي پنداشتند از آنها جداشده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسيد، آنچه بر آنان فرود آمد وصف ناشدني است. 
وصف چگونگي مرگ و مردن سختي جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا به دنياپرستان هجوم آورد، بدنها در سختي جان كندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مي دارد، و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مي بيند و با گوش مي شنود و با عقل درست مي انديشد كه عمرش را در پي چه كارهايي تباه كرده؟ و روزگارش را چگونه سپري نمود؟ به ياد ثروتهايي كه جمع كرده مي افتد، همان ثروتهايي كه در جمع آوري آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده و اكنون گناه جمع آوري آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايي با آنها فرا رسيد، و براي وارثان باقيمانده است تا از آن بهره مند گردند، و روزگار خود گذرانند، راحتي و خوشي آن براي ديگري و كيفر آن بر دوش اوست، و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيماني مي گزد. به خاطر واقعيتهايي كه هنگام مرگ مشاهده كرده است. در اين حالت از آنچه كه در زندگي دنيا به آن علاقمند بود بي اعتناشده آرزو مي كند، اي كاش آن كسي كه در گذشته بر ثروت او رشك مي برد، اين اموال را جمع كرده بود، اما مرگ همچنان بر اعضا بدن او چيره مي شود، تا آنكه گوش او 
مانند زبانش از كار مي افتد، پس در ميان خانواده اش افتاده نه مي تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود، پيوسته به صورت آنان نگاه مي كند، و حركات زبانشان را مي نگرد اما صداي كلمات آنان را نمي شنود، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مي گيرد، و چشم او نيز مانند گوشش از كار مي افتد، و روح از بدن او خارج مي شود، و چون مرداري در بين خانواده خويش بر زمين مي ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مي شوند. نه سوگواران را ياري مي كند و نه خواننده اي را پاسخ مي دهد، سپس او را به سوي منزلگاهش در درون زمين مي برند، و به دست عملش مي سپارند و براي هميشه از ديدارش چشم مي پوشند. 
وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود، و خواست الهي فرا رسد، و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد، و فرمان خدا در آفرينش دوباره دررسد. آنگاه آسمان را به حركت آورد و از هم بشكافد، و زمين را به شدت بلرزاند، و تكان سخت دهد، كه كوهها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگاري بر يكديگر كوبيده و متلاشي شده و با خاك يكسان گردد سپس هر كس را كه در زمين به خاك سپرده شده، درآورد، و پس از فرسودگي تازه شان گرداند، و پس از پراكنده شدن، همه را گردآورد، سپس براي حسابرسي و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد، آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد، به گروهي نعمتها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد، اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاي دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد، خانه اي كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند و حالات زندگي آنان تغيير نپذيرد، در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند، و بيماريها در آنها نفوذ نخواهد كرد، خطراتي دامنگيرشان نمي شود، و سفري در پيش ندارند تا از منزلي به منزل ديگر كوچ كنند. و اما گنهكاران را در بدترين منزلگاه درآورد، و دست و پاي آنها را با غل و زنجير به گردنشان درآويزد، چنانكه س 
رهايشان به پاها نزديك گردد، جامه هاي آتشين بر بدنشان پوشاند، و در عذابي كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روي آنها بسته، و صداي شعله ها هراس انگيز است قرار دهد. جايگاهي كه هرگز از آن خارج نگردند، و براي اسيران آن غرامتي نپذيرند، و زنجيرهاي آن گسسته نمي شود، مدتي براي عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سرآمدي تا فرا رسد. 
پارسايي پيامبر (ص) پيامبر (ص) دنيا را كوچك شمرد و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد، آن را خوار مي شمرد و در نزد ديگران خوار و بي مقدار معرفي فرمود. و مي دانست كه خداوند براي احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت و آن را براي ناچيز بودنش به ديگران بخشيد، پيامبر (ص) از جان و دل به دنيا پشت كرد، و ياد آن را در دلش ميراند، دوست مي داشت كه زينتهاي دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخري تهيه نسازد، يا اقامت در آن را آرزوها نكند، و براي تبليغ احكامي كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد، و امت اسلامي را با هشدارهاي لازم نصيحت كرد، و با بشارتها مردم را به سوي بهشت فرا خواند، و از آتش جهنم پرهيز داد. 
ويژگيهاي اهل بيت (ع) ما از درخت سرسبز رسالتيم، و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم، ما معدنهاي دانش و چشمه سارهاي حكمت الهي هستيم، ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مي برند.
 


دو شنبه 8 ارديبهشت 1393برچسب:خطبه109,نهج البلاغه, :: 1:18 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 106-وصف پيامبر و بيان دلاوري 
ره آورد اسلام 
ستايش خداوندي را سزاست كه راه اسلام را گشود، و راه نوشيدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود، ستونهاي اسلام را در برابر ستيزه جويان استوار نمود، و آن را پناهگاه امني براي پناه برندگان، و مايه آرامش براي واردشوندگان قرار داد اسلام، حجت و برهان براي گويندگان، و گواه روشن براي دفاع كنندگان، و نور هدايتگر براي روشني خواهان، و مايه آرامش براي واردشوندگان قرار داد اسلام، حجت و برهان براي گويندگان، و گواه روشن براي دفاع كنندگان، و نور هدايتگر براي روشني خواهان، و مايه فهميدن براي خردمندان، و عقل و درك براي تدبيركنندگان، و نشانه گويا براي جويندگان حق، و روشن بيني براي صاحبان عزم و اراده، پندپذيري براي عبرت گيرندگان، عامل نجات و رستگاري براي تصديق كنندگان، و آرامش دهنده تكيه كنندگان، راحت و آسايش توكل كنندگان، و سپري نگهدارنده براي استقامت دارندگان است. اسلام روشن ترين راهها است، جاده هايش درخشان، نشانه هاي آن در بلندترين جايگاه، چراغهايش پرفروغ و سوزان، ميدان مسابقه آن پاكيزه براي پاكان، سرانجام مسابقه هاي آن روشن و بي پايان، مسابقه دهندگان آن پيشي گيرنده و چابك سوارانند، برنامه اين مسابقه، ت 
صديق كردن به حق، راهنمايان آن، اعمال صالح، پايان آن، مرگ، ميدان مسابقه، دنيا، مركز گردآمدن مسابقه دهندگان، قيامت، و جايزه آن بهشت است. 
دعا براي پيامبر (ص) تا آنكه خداوند با دست پيامبر (ص) شعله اي از نور براي طالبان آن برافروخت، و بر سر راه گمشدگان چراغي پرفروغ قرار داد. خداوندا! پيامبر (ص) امين و مورد اطمينان و گواه روز قيامت است، و نعمتي است كه برانگيخته و رحمتي است كه به حق فرستاده اي، خداوندا! بهره فراواني از عدل خود به او اختصاص ده، و از احسان و كرم خود فراوان به او ببخش، خدايا! بناي دين او را از آنچه ديگران برآورده اند، عالي تر قرار ده. او را بر سر خان كرمت گراميتر دار، و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا، و وسيله تقرب خويش را به او عنايت فرما، و بلندي مقام و فضيلت او را بي مانند گردان، و ما را از ياران او محشور فرما، چنانكه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان، نه دور از راه حق باشيم و نه شكننده پيمان، نه گمراه باشيم و نه گمراه كننده بندگان، نه فريب هواي نفس خوريم و نه وسوسه شيطان. 
ره آورد بعثت پيامبر (ص) مردم! از سر نعمت بعثت پيامبر (ص) و لطف خداوند بزرگ به مقامي رسيده ايد كه حتي كنيزان شما را گرامي مي دارند، و به همسايگان شما محبت مي كنند، كساني براي شما احترام قائلند كه شما از آنها برتري نداشته و بر آنها حقي نداريد، كساني از شما مي ترسند كه نه ترس از حكومت شما دارند و نه شما بر آنها حكومتي داريد. علل سقوط و سير ارتجاعي امت با آن همه بزرگواري و كرامت، هم اكنون مي نگريد كه قوانين و پيمانهاي الهي شكسته شده اما خشم نمي گيريد، در حالي كه اگر پيمان پدرانتان نقض مي شد ناراحت مي شديد، شما مردمي بوديد كه دستورات الهي ابتدا به دست شما مي رسيد و از شما به ديگران ابلاغ مي شد و آثار آن باز به شما برمي گشت. اما امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد، و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد، امور الهي را به آنان تسليم كرديد، آنهايي كه به شبهات عمل مي كنند، و در شهوات غوطه ورند (بني اميه) به خدا سوگند! اگر دشمنان شما را در زير ستارگان آسمان بپراكنند، باز خداوند شما را براي انتقام گرفتن از ستمگران گرد مي آورد.
 


پنج شنبه 4 ارديبهشت 1393برچسب:خطبه106,نهج البلاغه, :: 1:53 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 099-در گريز از دنيا 
(زيد بن وهب، از اصحاب امام است، نقل مي‏كند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد)
خدا را بر نعمتهايي كه عطا فرمود ستايش مي كنيم و در كارهاي خود از او ياري مي جوييم، از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستي بدن را از او درخواست داريم 
پرهيز از دنياپرستي 
اي بندگان خدا، شما را به ترك دنيايي سفارش مي كنم كه شما را رها مي سازد، گرچه شما جدايي از آن را دوست نداريد، دنيايي كه بدنهاي شما را كهنه و فرسوده مي كند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد. شما و دنيا به مسافراني مانيد كه تا گام در آن نهاده، احساس دارند به پايان راه رسيدند، و تا قصد رسيدن به نشاني كرده اند، گويا بدان دست يافتند، در حالي كه تا رسيدن به هدف نهايي هنوز فاصله هاي زيادي است. چگونه مي تواند به مقصد رسد كسي كه روز معيني در پيش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد كرد! مرگ به سرعت او را مي راند، و عوامل مختلف او را برخلاف خواسته خود از دنيا جدا مي سازند. 
روش برخورد با دنيا 
پس در عزت و ناز دنيا بر يكديگر پيشي نگيريد، و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد، و از رنج و سختي آن نناليد، و ناشكيبا نباشيد، زيرا عزت و افتخارات دنيا پايان مي پذيرد، و زينت و نعمتهايش نابود مي گردد، و رنج و سختي آن تمام مي شود، و هر مدتي و مهلتي در آن به پايان مي رسد، و هر موجود زنده اي به سوي مرگ مي رود آيا نشانه هايي از زندگي گذشتگان كه برجا مانده شما را از دنياپرستي باز نمي دارد؟ 
اگر خردمنديد!! آيا در زندگاني پدران شما آگاهي و عبرت آموزي نيست؟ مگر نمي بينيد كه گذشتگان شما باز نمي گردند؟ و فرزندان شما باقي نمي مانند؟ مگر مردم دنيا را نمي نگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگوني دارند؟ يكي مي ميرد و بر او مي گريند، و ديگري باقيمانده به او تسليت مي گويند، يكي ديگر بر بستر بيماري افتاده ديگري به عيادت او مي آيد، و ديگري در حال جان كندن است، و دنياطلبي در جستجوي دنياست كه مرگ او را درمي يابد، و غفلت زده اي كه مرگ او را فراموش نكرده است، و آيندگان نيز راه گذشتگان را مي پويند. به هوش باشيد، مرگ را كه نابودكننده لذتها و شكننده شهوتها و قطع كننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاي زشت، به ياد آوريد، و براي انجام واجبات، و شكر در برابر نعمتها و احسان بي شمار الهي، از خدا ياري خواهيد.
 


پنج شنبه 28 فروردين 1393برچسب:خطبه99,نهج البلاغه, :: 1:57 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 103-در تشويق به زهد 
روش برخورد با دنيا 
اي مردم! به دنيا چونان زاهدان رويگردان از آن، بنگريد، به خدا سوگند! دنيا به زودي ساكنان خود را از ميان مي برد، و رفاه زدگان ايمن را به درد مي آورد، آنچه از دست رفت و پشت كرده هيچگاه برنمي گردد، و آينده به روشني معلوم نيست تا در انتظارش باشند. شادي و سرور دنيا با غم و اندوه آميخته، و توانايي انسان به ضعف و سستي مي گرايد، زيباييها و شگفتيهاي دنيا شما را مغرور نسازد، زيرا زمان كوتاهي دوام ندارد. 
خدا بيامرزد كسي را كه به درستي فكر كند، و پند گيرد، و آگاهي يابد، و بينا شود، پس به زودي خواهيد دانست كه آنچه از دنيا وجود داشت از آن چيزي نمانده، و آنچه از آخرت است جاويدان خواهد ماند، هر چيز كه به شمارش آيد پايان پذيرد، و هر چه انتظارش مي كشيديد خواهد آمد، و آن چه آمدني است نزديك باشد 
ارزش عالم و بي ارزشي جاهل دانا كسي است كه قدر خود را بشناسد، و در ناداني انسان اين بس كه ارزش خويش نداند. دشمن رويترين افراد نزد خدا كسي كه خدا او را به حال خود واگذاشته تا از راه راست منحرف گردد، و بدون راهنما برود، اگر به محصولات دنيا دعوت شود تا مرز جان تلاش كند اما چون به آخرت و نعمتهاي گوناگونش دعوت شود، سستي ورزد، گويا آنچه براي آن كار مي كند بر او واجب و آنچه نسبت به آن كوتاهي و تنبلي مي كند، لزومي ندارد. 
سخني از آينده و اين روزگاري است كه جز مومن بي نام و نشان از آن رهايي نيابد، در ميان مردم است او را نشناسند، و در ميان جمعيت كه نباشد كسي سراغ او را نگيرد، آنها چراغهاي هدايت، و نشانه هاي رستگاريند، نه فتنه انگيزند و اهل فساد، و نه سخنان ديگران و زشتي اين و آن را به مردم رسانند، خدا درهاي رحمت را به روي آنان باز كرده و سختي عذاب خويش را از آنان گرفته است. اي مردم! به زودي زماني بر شما خواهد رسيد كه اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن بود ريخته مي شود 
اي مردم! خداوند به شما ظلم نخواهد كرد و از اين جهت تامين داده است اما هرگز شما را ايمن نساخت كه آزمايش نفرمايد، چه اين سخن از آن ذات برتر است كه فرمود: در جريان نوح پيامبر نشانه هائي است و ما مردم را مي آزماييم (مومنون، آيه 30( (هدف امام از جمله (كل مومن نوبه) يعني گمنام و ناشناخته مي باشند و جمله (المساييح) كه جمع مسايح مي باشد كسي است كه در ميان مردم و غيبت كردن و گناه و فساد سرگرم است و كلمه (المذاييع) كه جمع مذياع است كسي است كه چون حرف زشتي را بشنود رواج مي دهد و (البذر) جمع بذور كسي است كه بسيار نادان و بيهوده گو مي باشد)
 


پنج شنبه 28 فروردين 1393برچسب:خطبه103,نهج البلاغه, :: 1:10 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 091-خطبه اشباح 
(مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام نقل كرد، روزي در مسجد كوفه شخصي به امام علي عليه السّلام گفت خدا را آنگونه توصيف كن كه گويا با چشم سر او را ديده‏ايم، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد، در حالي كه خشمناك بود و رنگ صورت امام تغيير كرده بود فرمود) 
1 خدا شناسي 
ستايش خدايي را سزاست كه نبخشيدن بر مال او نيفزايد، و بخشش او را فقير نسازد، زيرا هر بخشنده‏اي جز او، اموالش كاهش يابد، و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گيرد. اوست بخشنده انواع نعمت‏ها و بهره‏هاي فزاينده و تقسيم كننده روزي پديده‏ها، مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند، كه روزي همه را تضمين، و اندازه‏اش را تعيين فرمود. به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد، سخاوت او را در آنجا كه از او بخواهند، با آنجا كه از او درخواست نكنند، بيشتر نيست. خدا اوّلي است كه آغاز ندارد، تا پيش از او چيزي بوده باشد، و آخري است كه پايان ندارد تا چيزي پس از او وجود داشته باشد. مردمك چشم‏ها را از مشاهده خود باز داشته است. زمان بر او نمي‏گذرد تا دچار دگرگوني گردد، و در مكاني قرار ندارد تا پندار جابجايي نسبت به او روا باشد. اگر آنچه از درون معادن كوه‏ها بيرون مي‏آيد، و يا آنچه از لبان پر از خنده صدف‏هاي دريا خارج مي‏شود، از نقره‏هاي خالص، و طلاهاي ناب، درهاي غلطان، و مرجان‏هاي دست چين، همه را ببخشد، در سخاوت او كمتر اثري نخواهد گذاشت، و گستردگي نعمت‏هايش را پايان نخواهد داد، در پيش او آنقدر از نعمت‏ها وجود دارد كه هر چه انسان‏ها درخواست كنند تمامي نپذيرد، چون او بخشنده‏اي است كه درخواست نيازمندان چشمه جود او را نمي‏خشكاند، و اصرار و درخواست‏هاي پياپي او را به بخل ورزيدن نمي‏كشاند. 
2 صفات خدا در قرآن 
اي پرسش كننده، درست بنگر، آنچه را كه قرآن از صفات خدا بيان مي‏دارد، به آن اعتماد كن، و از نور هدايتش بهره گير، و آنچه را كه شيطان تو را به دانستن آن وامي‏دارد، و كتاب خدا آن را بر تو واجب نكرده، و در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و امامان هدايتگر عليه السّلام نيامده، رها كن و علم آن را به خدا واگذار، كه اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است. بدان، آنها كه در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه كه بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمي‏دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بي نياز ساخته است،
 و آنان را از اين رو كه به عجز و ناتواني خود در برابر غيب و آنچه كه تفسير آن را نمي‏دانند اعتراف مي‏كنند، ستايش فرمود، و ترك ژرف نگري آنان در آنچه كه خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همين مقدار بسنده كن و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابي مكن، تا از تباه شدگان نباشي. اوست خداي توانايي كه اگر وهم و خيال انسانها بخواهد براي درك اندازه قدرتش تلاش كند، و افكار بلند و دور از وسوسه‏هاي دانشمندان، بخواهد ژرفاي غيب ملكوتش را در نوردد، و قلب‏هاي سراسر عشق مشتاقان، براي درك كيفيّت صفات او كوشش نمايد، و عقل‏ها با تلاش وصف ناپذير از راه‏هاي بسيار ظريف و باريك بخواهند ذات او را درك كنند، دست قدرت بر سينه همه نواخته بازگرداند، در حالي كه در تاريكي‏هاي غيب براي رهايي خود به خداي سبحان پناه مي‏برند و با نا اميدي و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز مي‏گردند، كه با فكر و عقل نارساي بشري نمي‏توان او را درك كرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمي‏يابد. خدايي كه پديده‏ها را از هيچ آفريد، نمونه‏اي در آفرينش نداشت تا از آن استفاده كند، و يا نقشه‏اي از آفريننده‏اي پيش از خود، كه از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد، و نمونه‏هاي فراوان از ملكوت قدرت خويش، و شگفتي‏هاي آثار رحمت خود، كه همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهي مي‏دهند را به ما نشان داده كه بي اختيار ما را به شناخت پروردگار مي‏خوانند. در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه‏هاي حكمت او پديدار است، كه هر يك از پديده‏ها حجّت و برهاني بر وجود او مي‏باشند، گرچه برخي مخلوقات، به ظاهر ساكت‏اند، ولي بر تدبير خداوندي گويا، و نشانه‏هاي روشني بر قدرت و حكمت اويند خداوندا گواهي مي‏دهم، آن كس كه تو را به اعضاي گوناگون پديده‏ها و مفاصل به هم پيوسته‏ كه به فرمان حكيمانه تو در لابلاي عضلات پديد آمده، تشبيه مي‏كند، هرگز در ژرفاي ضمير خود تو را نشناخته، و قلب او با يقين انس نگرفته است، و نمي‏داند كه هرگز براي تو همانندي نيست. و گويا بيزاري پيروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنيده‏اند كه مي‏گويند: «به خدا سوگند ما در گمراهي آشكار بوديم. كه شما را با خداي جهانيان مساوي پنداشتيم» دروغ گفتند مشركان كه تو را با بت‏هاي خود همانند پنداشتند، و با وهم و خيال خود گفتند پيكري چون بتهاي ما دارد، و با پندار نادرست تو را تجزيه كرده، و با اعضاي گوناگون مخلوقات تشبيه كردند. خدايا گواهي مي‏دهم آنان كه تو را با چيزي از آفريده‏هاي تو مساوي شمارند از تو روي بر تافته‏اند و آن كه از تو روي گردان شود بر اساس آيات محكم قرآن، و گواهي براهين روشن تو، كافر است. تو همان خداي نامحدودي هستي كه در انديشه‏ها نگنجي تا چگونگي ذات تو را درك كنند، و در خيال و وهم نيايي تا تو را محدود و داراي حالات گوناگون پندارند. 
3 وصف پروردگار در آفرينش موجودات گوناگون 
آنچه را آفريد با اندازه گيري دقيقي استوار كرد، و با لطف و مهرباني نظمشان داد، و به خوبي تدبير كرد. هر پديده را براي همان جهت كه آفريده شد به حركت در آورد، چنانكه نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد و نه در رسيدن به مراحل رشد خود كوتاهي كند، و اين حركت حساب شده را بدون دشواري به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگي كند. پس چگونه ممكن است سرپيچي كند در حالي كه همه موجودات از اراده خدا سرچشمه مي‏گيرند، خدايي كه پديد آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتياج به انديشه و فكري كه به آن روي آورد، يا غريزه‏اي كه در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شريكي كه در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش كند، موجودات را آفريد، پس آفرينش كامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند، دعوت او را پذيرفتند و در برابر فرمان الهي سستي و درنگ نكردند و در اجراي فرمان الهي توقف نپذيرفتند. پس كجي‏هاي هر چيزي را راست، و مرزهاي هر يك را روشن ساخت، و با قدرت خداوندي بين اشياء متضاد هماهنگي ايجاد كرد، و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت، و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرائز، و شكل‏ها، و قالب‏ها، و هيأتهاي گوناگون، تقسيم و استوار فرمود، و با حكمت و تدبير خويش هر يكي را به سرشتي كه خود خواست در آورد. 
4 چگونگي آفرينش آسمان‏ها 
فضاي باز و پستي و بلندي و فاصله‏هاي وسيع آسمان‏ها را بدون اينكه بر چيزي تكيه كند، نظام بخشيد و شكاف‏هاي آن را به هم آورد، و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد، و دشواري فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگاني كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد. در حالي كه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطه‏هاي آن را بر قرار ساخت، سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت، و بر هر راهي و شكافي از آسمان، نگهباني از شهاب‏هاي روشن گماشت، و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت، و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند. و آفتاب را نشانه روشني بخش روز، و ماه را، با نوري كم رنگ براي تاريكي شب‏ها قرار داد، و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد، و حركت آن دو را دقيق اندازه گيري كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخيص شود، و با رفت و آمد آن‏ها شماره سالها، و اندازه گيري زمان ممكن باشد. پس در فضاي هر آسمان فلك آن را آفريد، و زينتي از گوهرهاي تابنده و ستارگان درخشنده بياراست، و آنان را كه خواستند اسرار آسمان‏ها را دزدانه دريابند، با شهاب‏هاي درخشنده سوزان تير باران كرد، و تمامي ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بي قرار، فرود آينده و بالا رونده، و نگران كننده و شادي آفرين را، تسليم اوامر خود فرمود. 
5 ويژگي‏هاي فرشتگان 
سپس، خداوند سبحان براي سكونت بخشيدن در آسمان‏ها، و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگاني شگفت آفريد، و تمام شكاف‏ها و راه‏هاي گشاده آسمان‏ها را با فرشتگان پر كرد، و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند، كه هم اكنون صداي تسبيح آنها فضاي آسمان‏ها را پر كرده: در بارگاه قدس، درون پرده‏هاي حجاب و صحنه‏هاي مجد و عظمت پروردگار، طنين انداز است. در ما وراي آنها زلزله‏هايي است كه گوش‏ها را كر مي‏كند و شعاع‏هاي خيره كننده نور، كه چشم‏ها را از ديدن باز مي‏دارد، و ناچار خيره بر جاي خويش مي‏ماند. خدا فرشتگان را در صورت‏هاي مختلف و اندازه‏هاي گوناگون آفريد، و بال و پرهايي براي آنها قرار داد، آنها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر مي‏برند، و چيزي از شگفتي‏هاي آفرينش پديده‏ها را به خود نسبت نمي‏دهند و در آنچه از آفرينش پديده‏ها كه خاص خداست، ادّعايي ندارند:
«بلكه بندگاني بزرگوارند، كه در سخن گفتن از او پيشي نمي‏گيرند و به فرمان الهي عمل مي كنند» خدا فرشتگان را امين وحي خود قرار داد، و براي رساندن پيمان امر و نهي خود به پيامبران، از آنها استفاده كرد، و روانه زمين كرده، آنها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد، كه هيچ كدام از فرشتگان از راه رضاي حق منحرف نمي‏گردند. آنها را از ياري خويش بهرمند ساخت، و دل‏هايشان را در پوششي از تواضع و فروتني و خشوع و آرامش در آورد، درهاي آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگي بستايند، و براي آنها نشانه‏هاي روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند. سنگيني‏هاي گناهان هرگز آنها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت، و گذشت شب و روز آنها را به سوي مرگ سوق نداد، تيرهاي شك و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد، و شك و گمان در پايگاه يقين آنها راه نيافت، و آتش كينه در دل‏هايشان شعله‏ور نگرديد، حيرت و سرگرداني آنها را از ايماني كه دارند و آنچه از هيبت و جلال خداوندي كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه‏ها در آنها راه نيافته، تا شك و ترديد بر آنها تسلط يابد. 
6 اقسام فرشتگان
 گروهي از فرشتگان در آفرينش ابرهاي پر آب، و در آفرينش كوه‏هاي عظيم و سر بلند، و خلقت ظلمت و تاريكي‏ها نقش دارند، و گروهي ديگر، قدم‏هايشان تا ژرفاي زمين پايين رفته، و چونان پرچمهاي سفيدي دل فضا را شكافته‏اند، و در زير آن بادهايي است كه به نرمي حركت كرده و در مرزهاي مشخّصي نگاهش مي‏دارد. 
7 صفات والاي فرشتگان 
اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته، و حقيقت ايمان ميان آنها و معرفت حق، پيوند لازم ايجاد كرد، نعمت يقين آنها را شيداي حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه‏اي ندارند. شيريني معرفت خدا را چشيده و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند، ترس و خوف الهي در ژرفاي جان فرشتگان راه يافته، و از فراواني عبادت قامتشان خميده و شوق و رغبت فراوان، از زاري و گريه‏شان نكاسته است. مقام والاي فرشتگان، از خشوع و فروتني آنان كم نكرد، و غرور و خود بيني دامنگيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوي گذشته را شماره كنند، و سهمي از بزرگي و بزرگواري براي خود تصوّر نمايند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپي نرنجانده و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند. از مناجات‏هاي طولاني، خسته نشده، و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود در نياورده است، و از فرياد استغاثه و زاري آنها فروكش نكرده و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده‏اند، راحت طلبي آنها را به كوتاهي در انجام دستوراتش وادار نساخته، و كودني و غفلت و فراموشي بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمي‏يابد، و فريب‏هاي شهوت، همّت‏هاي بلندشان را تيرباران نمي‏كند. فرشتگان، ايمان به خداي صاحب عرش را ذخيره روز بي نوايي خود قرار داده و آن هنگام كه خلق به غير خدا روي مي‏آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خويشند، هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمي‏دهند، و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهي و اطاعت پروردگار سست نمي‏كنند، آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل مي‏پرورانند، و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نمي‏دارند. عوامل ترس آنها را از مسؤوليت باز نمي‏دارد تا در انجام وظيفه سستي ورزند، طمع‏ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند، اعمال گذشته خود را بزرگ نمي‏شمارند، و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند، و اميد فراوان نمي‏گذارد تا از پروردگار ترسي در دل داشته باشند. 
8 پاك بودن فرشتگان از رذايل اخلاقي 
فرشتگان در باره پروردگار خويش به جهت وسوسه‏هاي شيطاني اختلاف نكرده‏اند، و برخوردهاي بد با هم نداشته و راه جدايي نگيرند. كينه‏ها و حسادت‏ها در دلشان راه نداشته و عوامل شك و ترديد و خواهش‏هاي نفساني، آنها را از هم جدا نساخته، و افكار گوناگون آنان را به تفرقه نكشانده است. فرشتگان بندگان ايمانند، و طوق بندگي به گردن افكنده و هيچ گاه با شك و ترديد و سستي، آن را بر زمين نمي‏گذارند. در تمام آسمان‏ها جاي پوستيني خالي نمي‏توان يافت مگر آن كه فرشته‏اي به سجده افتاده، يا در كار و تلاش است. اطاعت فراوان آنها بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگار مي‏افزايد، و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بيشتر مي‏نمايد. 
9 چگونگي آفرينش زمين 
زمين را به موج‏هاي پر خروش، و درياهاي موّاج فرو پوشاند، موج‏هايي كه بالاي آن‏ها به هم مي‏خورد و در تلاطمي سخت، هر يك ديگري را واپس مي‏زد، چونان شتران نر مست، فرياد كنان و كف بر لب، به هر سوي روان بودند. پس، قسمت‏هاي سركش آب از سنگيني زمين فرو نشست و هيجان آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت. زيرا زمين با پشت بر آن مي‏غلطيد و آن همه سر و صداي امواج ساكن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد.
خشكي‏هاي زمين در دل امواج، گسترد، و آب را از كبر و غرور و سركشي و خروش باز داشت، و از شدّت حركتش كاسته شد، و بعد از آن همه حركت‏هاي تند ساكت شد، و پس از آن همه خروش و سركشي متكبّرانه به جاي خويش ايستاد. پس هنگامي كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست، و كوه‏هاي سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد، چشمه‏هاي آب از فراز كوه‏ها بيرون آورد و آب‏ها را در شكاف بيابان‏ها و زمين‏هاي هموار روان كرد، و حركت زمين را با صخره‏هاي عظيم و قلّه كوه‏هاي بلند نظم داد، و زمين به جهت نفوذ كوه‏ها در سطح آن، فرو رفتن ريشه كوه‏ها در شكاف‏هاي آن و سوار شدن بر پشت دشت‏ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد. 
10 نقش پديده‏هاي جوي در زمين 
و بين زمين و جو فاصله افكند، و وزش بادها را براي ساكنان آن آماده ساخت، تمام نيازمنديها و وسائل زندگي را براي اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود، آنگاه هيچ بلندي از بلندي‏هاي زمين را كه آب چشمه‏ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت، بلكه ابرهايي را آفريد تا قسمت‏هاي مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند. قطعات بزرگ و پراكنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حركت در آمدند، و با به هم خوردن ابرها، برق‏ها درخشيدن گرفت، و از درخشندگي ابرهاي سفيد كوه پيكر، و متراكم چيزي كاسته نشد.
 ابرها را پي در پي فرستاد تا زمين را احاطه كردند، و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند، و به شدّت به زمين فرو ريختند، ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند، و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند كه در بخش‏هاي بي گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت، و در دامن كوه‏ها، سبزه‏ها پديد آمد. 
11 زيبايي‏هاي زمين 
پس زمين به وسيله باغ‏هاي زيبا، همگان را به سرور و شادي دعوت كرده، با لباس نازك گل برگ‏ها كه بر خود پوشيد، هر بيننده‏اي را به شگفتي واداشت. و با زينت و زيوري كه از گلو بند گل‏هاي گوناگون، فخر كنان خود را آراست، هر بيننده‏اي را به وجد آورد، كه فرآورده‏هاي نباتي را، توشه و غذاي انسان، و روزي حيوانات قرار داد. در گوشه و كنار آن درّه‏هاي عميق آفريد، و راه‏ها و نشانه‏ها براي آنان كه بخواهند از جادّه‏هاي وسيع آن عبور كنند، تعيين كرد. 
12 داستان زندگي آغازين آدم عليه السّلام و اعزام پيامبران عليهم السّلام 
هنگامي كه خدا زمين را آماده زندگي انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم عليه السّلام را از ميان مخلوقاتش برگزيد، و او را نخستين و برترين مخلوق خود در زمين قرار داد. ابتدا آدم را در بهشت جاي داده و خوراكي‏هاي گوارا به او بخشيد و از آنچه كه او را منع كرد پرهيز داد و آگاهش ساخت كه اقدام بر آن، نافرماني بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افكند. امّا آدم عليه السّلام به آنچه نهي شد، اقدام كرد و علم خداوند در باره او تحقّق يافت، تا آن كه پس از توبه، او را از بهشت به سوي زمين فرستاد، تا با نسل خود زمين را آباد كند، و بدين وسيله حجت را بر بندگان تمام كرد، و پس از وفات آدم عليه السّلام زمين را از حجّت خالي نگذاشت و ميان فرزندان آدم عليه السّلام و خود، پيوند شناسايي برقرار فرمود، و قرن به قرن، حجّت‏ها و دليل‏ها را بر زبان پيامبران برگزيده آسماني و حاملان رسالت خويش جاري ساخت،
 تا اينكه سلسله انبياء با پيامبر اسلام، حضرت محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم به اتمام رسيد و بيان احكام و انذار و بشارت الهي به سر منزل نهايي راه يافت. 
13 آفرينش امكانات زندگي 
روزي انسان‏ها را اندازه گيري و مقدّر فرمود، گاهي كم و زماني زياد، و به تنگي و وسعت به گونه‏اي عادلانه تقسيم كرد تا هر كس را كه بخواهد با تنگي روزي يا وسعت آن بيازمايد، و با شكر و صبر، غني و فقير را مورد آزمايش قرار دهد. پس روزي گسترده را با فقر و بيچارگي در آميخت، و تندرستي را با حوادث دردناك پيوند داد، دوران شادي و سرور را با غصّه و اندوه نزديك ساخت، اجل و سر آمد زندگي را مشخّص كرد، آن را گاهي طولاني و زماني كوتاه قرار داد، مقدّم يا مؤخّر داشت، و براي مرگ، اسباب و وسائلي فراهم ساخت، و با مرگ، رشته‏هاي زندگي را در هم پيچيد و پيوندهاي خويشاوندي را از هم گسست تا آزمايش گردند. 
14 تعريف علم خداوند 
خداوند از اسرار پنهاني مردم و از نجواي آنان كه آهسته سخن مي‏گويند و از آنچه كه در فكرها بواسطه گمان خطور مي‏كند، و تصميم‏هايي كه به يقين مي‏پيوندد، و از نگاه‏هاي رمزي چشم كه از لابلاي پلك‏ها خارج مي‏گردد، آگاه است. خدا از آنچه در مخفي گاه‏هاي دل‏ها قرار دارد، و از اموري كه پشت پرده غيب پنهان است، و آنچه را كه پرده‏هاي گوش مخفيانه مي‏شنود، و از اندرون لانه‏هاي تابستاني مورچگان، و خانه‏هاي زمستاني حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده و صداي آهسته قدم‏ها، آگاهي دارد. خداي سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پرده‏هاي شكوفه‏ها، و از مخفي‏گاه غارهاي حيوانات وحشي در دل كوه‏ها، و اعماق درّه‏ها، از نهانگاه پشّه‏ها بين ساقه‏ها و پوست درختان، از محل پيوستگي برگ‏ها به شاخسارها، و از جايگاه نطفه‏ها در پشت پدران، آگاه است. خدا از آنچه پرده ابر را به وجود مي‏آورد و به هم مي‏پيوندند، و از قطرات باراني كه از ابرهاي متراكم مي‏بارند، و از آنچه كه گرد بادها از روي زمين برمي‏دارند، و باران‏ها با سيلاب آن را فرو مي‏نشانند و نابود مي‏كنند، از ريشه گياهان زمين كه ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگاني كه در قلّه بلند كوه‏ها جاي گرفته، و از نغمه‏هاي مرغان در آشيانه‏هاي تاريك، از لؤلؤهايي كه در دل صدف‏ها پنهان است، و امواج درياهايي كه آنها را در دامن خويش پروراندند آگاهي دارد. خدا از آنچه كه تاريكي شب آن را فرا گرفته، و يا نور خورشيد بر آن تافته، و آنچه تاريكي‏ها و امواج نور، پياپي آن را در بر مي‏گيرد، از اثر هر قدمي، از احساس هر حركتي، و آهنگ هر سخني، و جنبش هر لبي، و مكان هر موجود زنده‏اي، و وزن هر ذرّه‏اي، و ناله هر صاحب اندوهي اطلاع دارد. خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ‏هايي كه روي زمين ريخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين كه به شكل پاره‏اي گوشت است، و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهي دارد، و براي اين همه آگاهي، هيچ گونه زحمت و دشواري براي او وجود ندارد و براي نگهداري اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگراني نمي‏شود، و در تدبير امور مخلوقات، سستي و ملالي در او راه نمي‏يابد، بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره كرده است، و عدالتش همه را در بر گرفته و با كوتاهي كردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و كرمش تداوم يافته است. 
15 نيايش امير المؤمنين عليه السّلام 
خدايا تويي سزاوار ستايش‏هاي نيكو، و بسيار و بي شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويي، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدي. خدايا درهاي نعمت بر من گشودي كه زبان به مدح غير تو نگشايم. و بر اين نعمت‏ها غير از تو را ستايش نكنم، و زبان را در مدح نوميد كنندگان، و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم.
 خداوندا هر ثناگويي از سوي ستايش شده پاداشي دارد، به تو اميد به ستم كه مرا به سوي ذخائر رحمت و گنج‏هاي آمرزش آشنا كني. خدايا اين بنده توست كه تو را يگانه مي‏خواند، و توحيد و يگانگي تو را سزاست، و جز تو كسي را سزاوار اين ستايش‏ها نمي‏داند. خدايا مرا به درگاه تو نيازي است كه جز فضل تو جبران نكند، و آن نيازمندي را جز عطا و بخشش تو به توانگري مبدّل نگرداند، پس در اين مقام رضاي خود را به ما عطا فرما، و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزي توانايي».
 


چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:خطبه91,نهج البلاغه, :: 1:55 ::  نويسنده : هوشیار
خطبه 086-صفات پرهيزكاري 
علم الهي خدا به تمام اسرار نهان آگاه و از باطن همه باخبر است، به همه چيز احاطه دارد و بر همه چيز غالب و پيروز، و بر همه چيز تواناست. پندهاي ارزشمند هر كس از شما در روزگاراني كه مهلت دارد به اعمال نيكو بپردازد پيش از آنكه مرگ فرا رسد، و در ايام فراغت پاك باشد، پيش از آنكه گرفتار شود، و در ايام رهايي نيكوكار باشد، پيش از آنكه مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس براي خود و جايي كه مي رود آماده باشد، و در اين دنيا كه محل كوچ كردن است براي منزلگاه ابدي، توشه اي بردارد. 
پس اي مردم! خدا را! خدا را! پروا كنيد، براي حفظ قرآن، كه از شما خواسته، و حقوقي كه نزد شما سپرده است، پس همانا خداي سبحان! شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وانگذاشت، و در گمراهي و كوري رها نساخته است، كردارتان را بيان فرمود، و از اعمال شما باخبر است و سرآمد زندگي شما را مشخص كرد و (كتابي بر شما نازل كرد كه روشنگر همه چيز است) پيامبرش را مدتي در ميان شما قرار داد تا براي او و شما، دين را به اكمال رساند، و آنچه در قرآن نازل شد و مايه رضاي الهي است تحقق بخشد. و با زبان پيامبرش، كارهاي خوشايند و ناخوشايند، بايدها و نبايدها را ابلاغ كرد، و اوامر و نواهي را آموزش داد، و راه عذر را بر شما بست و حجت را تمام كرد. پيش از كيفر، شما را تهديد نمود، از عذابهاي سختي كه در پيشروي داريد شما را ترساند، پس بازمانده ايام خويش را دريابيد، و صبر و بردباري در برابر نارواييها پيشه كنيد، چرا كه عمر باقيمانده، برابر روزهاي زيادي كه به غفلت گذرانديد و روي گردان از پندها بوديد، بسيار كم است. به خود بيش از اندازه آزادي ندهيد، كه شما را به ستمگري مي كشاند، و با نفس سازشكاري و سستي روا مداريد كه ناگهان در درون گناه سقوط مي كنيد.
يادآوري ارزش هاي اخلاقي 
اي بندگان خدا! آن كس كه نسبت به خود خيرخواهي او بيشتر است، در برابر خدا، از همه كس فرمانبردارتر است، و آن كس كه خويشتن را بيشتر مي فريبد، نزد خدا گناهكارترين انسانها است، زيانكار واقعي كسي كه خود را بفريبد. و آن كس مورد غبطه است و بر او رشك مي برند كه دين او سالم باشد. سعادتمند آن كس كه از زندگي ديگران عبرت آموزد، و شقاوتمند آنكه فريب هوا و هوسها را بخورد. آگاه باشيد! رياكاري و تظاهر، هر چند اندك باشد شرك است، و همنشيني با هواپرستان ايمان را به دست فراموشي مي سپارد، و شيطان را حاضر مي كند، از دروغ بركنار باشيد كه با ايمان فاصله دارد، راستگو در راه نجات و بزرگواري است، اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاكت و خواري است، حسد نورزيد كه حسد ايمان را چونان آتشي كه هيزم را خاكستر كند، نابود مي سازد، با يكديگر دشمني و كينه توزي نداشته باشيد كه نابودكننده هر چيزي است، بدانيد كه آرزوهاي دور و دراز عقل را غافل و ياد خدا را به فراموشي مي سپارد، آرزوهاي ناروا را دروغ انگاريد كه آرزوها فريبنده و صاحبش فريب خورده مي باشد.
 


چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:خطبه86,نهج البلاغه, :: 1:45 ::  نويسنده : هوشیار

 090-در بيان صفات خداوندي 

خداشناسي 
سپاس خداوندي را، بي آنكه ديده شود شناخته شده، و بي آنكه انديشه اي به كار گيرد آفريننده است، خدايي كه هميشه بوده و تا ابد خواهد بود، آنجا كه نه از آسمان داراي برجهاي زيبا خبري بود، و نه از پرده هاي فرو افتاده اثري به چشم مي خورد، نه شبي تاريك و نه دريايي آرام، نه كوهي با راههاي گشوده، نه دره اي پر پيچ و خم، نه زمين گسترده، و نه آفريده هاي پراكنده وجود داشت. خدا پديدآورنده پديده ها و وارث همگان است، خداي آنان و روزي دهنده ايشان است، آفتاب و ماه به رضايت او مي گردند كه هر تازه اي را كهنه، و هر دوري را نزديك مي گردانند. خدا، روزي مخلوقات را تقسيم كرد، و كردار و رفتارشان را برشمرد، از نفسها كه مي زنند، و نگاههاي دزديده كه دارند، و رازهايي كه در سينه ها پنهان كردند. و جايگاه پديده ها را در شكم مادران پشت پدران تا روز تولد و سرآمد زندگي و مرگ، همه را مي داند. اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فرا گرفته است، هر كس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند، و هر كس دشمني ورزد هلاكش مي سازد، هر كس با او كينه و دشمني ورزد تيره روز 
ش كند، و بر دشمنانش پيروز است، هر كس به او توكل نمايد او را كفايت كند، و هر كس از او بخواهد، مي پردازد، و هر كس براي خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد، و هر كه او را سپاس گويد، پاداش نيكو دهد.
اندرزهاي حكيمانه 
بندگان خدا، خود را بسنجيد قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد، پيش از آنكه حسابتان را برسند حساب خود را برسيد، و پيش از آنكه راه گلو گرفته شود نفس راحت بكشيد، و پيش از آنكه با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشيد، بدانيد همانا آن كس كه خود را ياري نكند و پنددهنده و هشداردهنده خويش نباشد، ديگري هشداردهنده و پنددهنده او نخواهد بود.
 


چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:خطبه90,نهج البلاغه, :: 1:53 ::  نويسنده : هوشیار

 082-در نكوهش دنيا 

دنياشناسي 
چگونه خانه دنيا را توصيف كنم كه ابتداي آن سختي و مشقت، و پايان آن نابودي است، در حلال دنيا حساب، و در حرام آن عذاب است، كسي كه ثروتمند گردد فريب مي خورد، و آن كس كه نيازمند باشد اندوهناك است، و تلاش كننده دنيا به آن نرسد، و به رهاكننده آن، روي آورد، كسي كه با چشم بصيرت به آن بنگرد او را آگاهي بخشد و آن كس كه چشم به دنبال دنيا دوزد كوردلش مي كند. (از شگفتيهاي بي نظير كلام امام (ع) اين است كه فرمود: (و اگر به دنيا بنگرد آگاهي يابد) و (اگر چشم به دنبال دنيا دوزد كوردل شود) درود و سلام خدا بر علي (ع) با اين فصاحت و بلاغت اعجاز گونه!!)
 


سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:خطبه82,نهج البلاغه, :: 1:22 ::  نويسنده : هوشیار

 081-وارستگي و پارسائي 

تعريف زهد و پارسايي 
اي مردم، زهد يعني كوتاه كردن آرزو، و شكرگزاري برابر نعمتها، و پرهيز در برابر محرمات، پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش كنيد كه حرام بر صبر شما غلبه نكند، و در برابر نعمتها، شكر يادتان نرود، چه اينكه خداوند با دلايل روشن و آشكار، عذرها را قطع، و با كتابهاي آسماني روشنگر، بهانه ها را از بين برده است.
 


سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:خطبه 81,نهج البلاغه, :: 1:16 ::  نويسنده : هوشیار

 078-نيايش 

نيايش امام 
خدايا! بر من ببخش آنچه را از من بدان داناتري، و اگر بار ديگر به آن بازگردم. تو نيز به بخشايش بازگرد. خدايا! آنچه از اعمال نيكو كه تصميم گرفتم و انجام ندادم ببخش. خدايا! ببخش آنچه را كه با زبان به تو نزديك شدم ولي با قلب آن را ترك كردم. خدايا! ببخش نگاههاي اشارت آميز و سخنان بي فايده، و خواسته هاي بي مورد دل، و لغزشهاي زبان
 


دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:خطبه78,نهج البلاغه, :: 1:36 ::  نويسنده : هوشیار

 076-اندرز 

صفات بنده پرهيزكار 
خدا رحمت كند كسي را كه چون سخن حكيمانه بشنود، خوب فرا گيرد، و چون هدايت شود بپذيرد، دست به دامن هدايت كننده زند و نجات يابد، مراقب خويش در برابر پروردگار باشد، از گناهان خود بترسد، خالصانه گام بردارد، عمل نيكو انجام دهد، ذخيره اي براي آخرت فراهم آورد، و از گناه بپرهيزد، همواره اغراض دنيايي را از سر دور كند، و درجات آخرت به دست آورد. با خواسته هاي دل مبارزه كند، آرزوهاي دروغين را طرد و استقامت را مركب نجات خود قرار دهد. و تقوي را زاد و توشه روز مردن گرداند، در راه روشن هدايت قدم بگذارد، و از راه روشن هدايت فاصله نگيرد. چند روز زندگي دنيا را غنيمت شمارد و بيش از آنكه، مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد، و از اعمال نيكو، توشه آخرت برگيرد.
 


دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:خطبه76,نهج البلاغه, :: 1:31 ::  نويسنده : هوشیار

 065-در علم الهي 

(در سال 38 هجري پس از پايان جنگ صفّين در مسجد كوفه اين سخنراني را ايراد كرد) 
خدا شناسي «شناخت صفات خدا» 
ستايش خداوندي را سزاست كه هيچ صفتي بر صفت ديگرش پيشي نگرفته تا بتوان گفت: پيش از آنكه آخر باشد اول است و قبل از آنكه باطن باشد ظاهر است. هر واحد و تنهايي جز او، اندك است، هر عزيزي جز او ذليل، و هر نيرومندي جز او ضعيف و ناتوان است، هر مالكي جز او بنده، و هر عالمي جز او دانش آموز است، هر قدرتمندي جز او، گاهي توانا و زماني ناتوان است، هر شنونده اي جز خدا در شنيدن صداهاي ضعيف كر و برابر صداهاي قوي، ناتوان است و آوازهاي دور را نمي شنود. هر بيننده اي جز خدا، از مشاهده رنگهاي ناپيدا و اجسام بسيار كوچك ناتوان است، هر ظاهري غير از او پنهان، و هر پنهاني جز او آشكار است. مخلوقات را براي تقويت فرمانروايي، و يا براي ترس از آينده، يا ياري گرفتن در مبارزه با همتاي خود، و يا براي فخر و مباهات شريكان، و يا ستيزه جويي مخالفان نيافريده است، بلكه همه، آفريده هاي او هستند و در سايه پرورش او، بندگاني فروتن و فرمانبردارند. خدا در چيزي قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پديده ها نيست تا بتوان گفت از آنها جداست. آفرينش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبير پديده هاي آفريده شده باز نمانده است، نه به خا 
طر آنچه آفريده قدرتش پايان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدر ساخت دچار ترديد شد. بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بي تزلزل است، خدايي كه به هنگام بلا و سختي به او اميدوار، و در نعمتها از او بيمناكند.
 


دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:خطبه65,نهج البلاغه, :: 1:24 ::  نويسنده : هوشیار

 064-تشويق به عمل صالح 

شتافتن به سوي اعمال پسنديده 
اي بندگان خدا! از خدا بپرهيزيد. و با اعمال نيكو به استقبال اجل برويد، با چيزها فاني شدني دنيا آنچه كه جاويدان مي ماند خريداري كنيد. از دنيا كوچ كنيد كه براي كوچ دادنتان تلاش مي كنند، آماده مرگ باشيد كه بر شما سايه افكنده است، چون مردمي باشيد كه بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله كردند. خداي سبحان شما را بيهوده نيافريد، و بحال خود وانگذاشت، ميان شما تا بهشت يا دوزخ، فاصله اندكي جز رسيدن مرگ نيست. زندگي كوتاهي كه گذشتن لحظه ها از آن مي كاهد، و مرگ آن را نابود مي كند، سزاوار است كه كوتاه مدت باشد، زندگي كه شب و روز آن را به پيش مي راند بزودي پايان خواهد گرفت، مسافري كه سعادت يا شقاوت همراه مي برد بايد بهترين توشه را با خود بردارد، از اين خانه دنيا زاد و توشه برداريد كه فرداي رستاخيز نگهبانتان باشد. بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه كند، زيرا زمان مرگ پنهان، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه مي دهد تا بر او تسلط يابد، انسان را در انتظار توبه نگه مي دارد كه آن را تاخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد. واي بر غفلت زده اي كه عمرش بر ضد او گواهي دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستي كشاند، از خدا مي خواهيم كه ما و شما را برابر نعمتها مغرور نسازد، و هيچ چيزي ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، كه پس از فرا رسيدن مرگ دچار پشيماني و اندوه نگرداند.
 


یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:خطبه64,نهج البلاغه, :: 1:16 ::  نويسنده : هوشیار

 063-نكوهش دنيا 

روش برخورد با دنيا 
آگاه باشيد! دنيا خانه اي است كه كسي ايمني ندارد مگر در آن به جمع آوري توشه آخرت پردازد، و از كارهاي دنيايي كسي نجات نمي يابد. مردم به وسيله دنيا آزمايش مي شوند، پس هر چيزي از دنيا را براي دنيا به دست آورند از كفشان بيرون مي رود، و بر آن محاسبه خواهند شد، و آنچه را در دنيا براي آخرت تهيه كردند به آن خواهند رسيد، و با آن خواهند ماند، دنيا در نظر خردمندان چونان سايه اي است كه هنوز گسترش نيافته، كوتاه مي گردد، و هنوز فزوني نيافته كاهش مي يابد.
 


یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:خطبه63,نهج البلاغه, :: 1:10 ::  نويسنده : هوشیار

 052-در نكوهش دنيا 

تعريف دنيا 
آگاه باشيد، گويا دنيا پايان يافته، و وداع خويش را اعلام داشته است، خوبيهايش ناشناخته مانده به سرعت پشت كرده مي گذرد، ساكنان خود را به سوي نابود شدن مي كشاند، و همسايگانش را به سوي مرگ مي راند. آنچه از دنيا شيرين بود تلخ شده، و آنچه صاف و زلال بود تيرگي پذيرفت، و بيش از ته مانده ظرف آب ريخته شده از آن باقي نمانده است، يا جرعه اي آب كه با آن عطش تشنگان دنيا فرو نخواهد نشست. اي بندگان خدا! از سرايي كوچ كنيد كه سرانجام آن نابودي است، مبادا آرزوها بر شما چيره گردد، مپنداريد كه عمر طولاني خواهيد داشت. والايي نعمتهاي قيامت به خدا سوگند! اگر مانند شتران بچه مرده ناله سردهيد، و چونان كبوتران نوحه سرايي كنيد، و مانند راهبان زاري نماييد، و براي نزديك شدن به حق، و دسترسي به درجات معنوي، و آمرزش گناهاني كه ثبت شده و ماموران حق آن را نگه مي دارند، دست از اموال و فرزندان بكشيد سزاوار است زيرا: برابر پاداشي كه برايتان انتظار دارم، و عذابي كه از آن بر شما مي ترسم، اندك است به خدا سوگند! اگر دلهاي شما از ترس آب شود، و از چشمهايتان با شدت شوق به خدا، يا ترس از او، خون جاري گردد، و اگر تا پايان دنيا زند 
ه باشيد و تا آنجا كه مي توانيد در اطاعت از فرمان حق بكوشيد، در برابر نعمتهاي بزرگ پروردگار به خصوص نعمت ايمان، ناچيز است. 
وصف قرباني كمال قرباني در اين است كه گوش و چشم آن سالم باشد، هرگاه گوش و چشم سالم بود، قرباني كامل و تمام است، گرچه شاخش شكسته باشد و با پاي لنگ به قربانگاه آيد (منظور امام از كلمه (منسك) در اينجا (قربانگاه) است)
 


یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:خطبه52,نهج البلاغه, :: 1:4 ::  نويسنده : هوشیار

 049-صفات خداوندي 

خداشناسي 
ستايش خداوندي را سزاست كه از اسرار نهانها آگاه است، و نشانه هاي آشكاري در سراسر هستي بر وجود او شهادت مي دهند، هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمي گردد، نه چشم كسي كه او را نديده مي تواند انكارش كند، و نه قلبي كه او را شناخت مي تواند مشاهده اش نمايد، در والايي و برتري از همه پيشي گرفته، پس از او برتر چيزي نيست، و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از او نزديكتر چيزي نمي تواند باشد. مرتبه بلند او را از پديده هايش دور نساخته، و نزديكي او با پديده ها، او را مساوي چيزي قرار نداده است. عقلها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، اما از معرفت و شناسايي خود باز نداشته است. پس اوست كه همه نشانه هاي هستي بر وجود او گواهي مي دهند و دلهاي منكران را بر اقرار به وجودش واداشته است، خدايي كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است
 


شنبه 16 فروردين 1393برچسب:خطبه49,نهج البلاغه, :: 1:28 ::  نويسنده : هوشیار

 045-گذرگاه دنيا 

ضرورت ستايش پروردگار 
ستايش خداوندي را سزاست كه كسي از رحمت او مايوس نگردد، و از نعمتهاي فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندي كه از آمرزش او هيچ گنهكاري نااميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچي كرد، خدايي كه رحمتش قطع نمي گردد و نعمتهاي او پايان نمي پذيرد. روش برخورد با دنيا دنيا خانه آرزوهايي است كه زود نابود مي شوند، و كوچ كردن از وطن حتمي است، دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوي خواهانش مي رود، و بيننده را مي فريبد، سعي كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.
 


شنبه 16 فروردين 1393برچسب:خطبه45,نهج البلاغه, :: 1:17 ::  نويسنده : هوشیار

 042-پرهيز از هوسراني 

پرهيز از آرزوهاي طولاني و هواپرستي 
اي مردم! همانا بر شما از دو چيز مي ترسم، هواپرستي و آرزوهاي طولاني. اما پيروي از خواهش نفس، انسان را از حق باز مي دارد، و آرزوهاي طولاني، آخرت را از ياد مي برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت پشت كرده و از آن جز باقيمانده اندكي از ظرف آبي كه آن را خالي كرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد كه آخرت به سوي ما مي آيد، دنيا و آخرت، هر يك فرزنداني دارند. بكوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندي به پدر و مادر خويش باز مي گردد. امروز هنگام عمل است نه حساب رسي، و فردا روز حساب رسي است، نه عمل. ((حذا) به معناي شتابان و (جذا) به معناي بريده از نيك و بد، كه برخي نقل كردند)
 


شنبه 9 فروردين 1393برچسب:خطبه 42,نهج البلاغه,, :: 1:41 ::  نويسنده : هوشیار

 041-وفاداري و نهي از منكر 

پرهيز از حيله و نيرنگ 
اي مردم! وفا همراه راستي است، كه سپري محكمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانه اي زندگي مي كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركي مي پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند. چگونه فكر مي كنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصي تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند، و راههاي مكر و حيله را مي شناسد ولي امر و نهي پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشني رها مي سازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي، استفاده مي كند.
 


پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:خطبه41,نهج البلاغه, :: 1:2 ::  نويسنده : هوشیار

خطبه 028-اندرز و هشدار 

دنياشناسي 
(پس از حمد و ستايش الهي،) 
همانا دنيا روي گردانده، و وداع خويش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روي آورده، و پيشروان لشگرش نمايان شد. آگاه باشيد! امروز، روز تمرين و آمادگي، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و كيفر عقب ماندگان آتش است آيا كسي هست كه پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه كند؟ آيا كسي هست كه قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيكي انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اكنون در روزگار آرزوهاييد، كه مرگ را در پي دارد، پس هر كس در ايام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيكو انجام دهد، بهره مند خواهد شد، و مرگ او را زياني نمي رساند، و آن كس كه در روزهاي آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ كوتاهي كند، زيانكار و مرگ او زيانبار است، همانگونه كه به هنگام ترس و ناراحتي براي خدا عمل مي كنيد، در روزگار خوشي و كاميابي نيز عمل كنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزي مانند بهشت نديدم كه خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه مانند آتش جهنم، كه فراريان آن چنين در خواب فرورفته باشند. آگاه باشيد! آن كس را كه حق، منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن كس كه هدايت، راهنماييش نكند، گمراهي او را به هلاكت افك 
ند آگاه باشيد! به كوچ كردن فرمان يافته و براي جمع آوري توشه آخرت راهنمايي شديد، همانا، وحشتناكترين چيزي كه بر شما مي ترسم، هواپرستي، و آرزوهاي دراز است، پس از اين دنيا توشه برگيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد. (اگر سخني بتواند مردم را به آخرت گرايي و زهد و تقوا بكشاند همين سخن امام است كه مي تواند انسان را از آرزوها جدا كرده و نور اميد را در دلها زنده سازد و انسان را نسبت به زشتيها بيزار كند از جمله هاي شگفت اين خطبه آن است كه فرمود امروز روز تمرين و فردا روز مسابقه، و جايزه برندگان بهشت است و كيفر عقب ماندگان آتش جهنم خواهد بود در اين خطبه معاني ارزشمند در قالب مثلهاي گويا و تشبيهات صحيح جاگرفته است. امام بين دو لفظ (السبقه) و (الغايه) به خاطر اختلاف معنا فاصله انداخته است زيرا سبقت گرفتن در مسابقاتي است مورد علاقه انسان است و اين از صفات بهشت است و در راهي كه به آتش جهنم مي انجامد بكار گرفته نمي شود از اين رو فرمود: السبقه الجنه اما واژه الغايه به معناي پايان در هر مسابقه استعمال مي شود همانگونه كه در قرآن خدا به كافران فرمايد از دنيا بهره گيرد كه پايان شما به سوي آتش است در اين خطبه دقت كنيد كه معنايي 
ژرف و عمقي دست نايافتني دارد.)
 


چهار شنبه 6 فروردين 1393برچسب:خطبه28,نهج البلاغه, :: 1:48 ::  نويسنده : هوشیار

 001-آغاز آفرينش آسمان و... 

عجز انسان از شناخت ذات خدا
سپاس خداوندي را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمت‏هاي او ناتوان، و تلاشگران از اداي حق او درمانده‏اند. خدايي كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نمي‏كنند و دست غوّاصان درياي علوم به او نخواهد رسيد. پروردگاري كه براي صفات او حدّ و مرزي وجود ندارد، و تعريف كاملي نمي‏توان يافت و براي خدا وقتي معيّن، و سر آمدي مشخّص نمي‏توان تعيين كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به
 حركت در آورد و به وسيله كوه‏ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد. 
2 دين و شناخت خدا
 سر آغاز دين، خداشناسي است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگي اوست و كمال توحيد (شهادت بر يگانگي خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زيرا هر صفتي نشان مي‏دهد كه غير از موصوف، و هر موصوفي گواهي مي‏دهد كه غير از صفت است، پس كسي كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزي نزديك كرده، و با نزديك كردن خدا به چيزي، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزايي براي او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براي خدا، او را نشناخته است. و كسي كه خدا را نشناسد به سوي او اشاره مي‏كند و هر كس به سوي خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. و آن كس كه بگويد «خدا در چيست» او را در چيز ديگري پنداشته است، و كسي كه بپرسد «خدا بر روي چه چيزي قرار دارد» به تحقيق جايي را خالي از او در نظر گرفته است، در صورتي كه خدا همواره بوده، و از چيزي به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد، و با همه چيز فرق دارد نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله، بيناست حتّي در آن هنگام كه پديده‏اي وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسي نبوده تا با او انس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند. 
3 راه‏هاي خدا شناسي 
اوّل- آفرينش جهان 
خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه‏اي، يا استفاده از تجربه‏اي، بي آن كه حركتي ايجاد كند، و يا تصميمي مضطرب در او راه داشته باشد. براي پديد آمدن موجودات، وقت مناسبي قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهي داشت، و حدود و پايان آنها را مي‏دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده‏ها، آشنا بود. سپس خداي سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواي به آسمان و زمين راه يافته را آفريد، و در آن آبي روان ساخت، آبي كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكي بر ديگري مي‏نشست، آب را بر بادي طوفاني و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهداري آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبي تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاي آن در حركت بود. سپس خداي سبحان طوفاني بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پي در پي در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه‏اي دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب‏ها حمله‏ور گردد از اوّل آن بر مي‏داشت و به آخرش مي‏ريخت، و آب‏هاي ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب‏ها روي هم قرار گرفتند، و چون قلّه‏هاي بلند كوه‏ها بالا آمدند. امواج تند كف‏هاي بر آمده از آب‏ها را در هواي باز، و فضاي گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پايين را چون موج مهار شده، و آسمان‏هاي بالا را مانند سقفي استوار و بلند قرار داد، بي آن كه نيازمند به ستوني باشد يا ميخ‏هايي كه آنها را استوار كند. آنگاه فضاي آسمان پايين را به وسيله نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغي روشنايي بخش (خورشيد)، و ماهي درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكي گردنده و بر قرار، و سقفي متحرّك، و صفحه‏اي بي قرار، به گردش خود ادامه دهند. 
دوّم- شگفتي خلقت فرشتگان: 
سپس آسمان‏هاي بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهي از فرشتگان همواره در سجده‏اند و ركوع ندارند و گروهي در ركوعند و ياراي ايستادن ندارند و گروهي در صف‏هايي ايستاده‏اند كه پراكنده نمي‏شوند و گروهي همواره تسبيح گويند و خسته نمي‏شوند و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمي‏يابد، و عقل‏هاي آنان دچار اشتباه نمي‏گردد، بدن‏هاي آنان دچار سستي نشده، و آنان دچار بي خبري برخاسته از فراموشي نمي‏شوند. برخي از فرشتگان، امينان وحي الهي، و زبان گوياي وحي براي پيامبران مي‏باشند، كه پيوسته براي رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعي از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعي ديگر دربانان بهشت خداوندند. بعضي از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته، و گردن‏هاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهي بر دوش‏هايشان استوار است، برابر عرش خدا ديدگان به زير افكنده، و در زير آن، بالها را به خود پيچيده‏اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پايين‏تري قرار دارند، حجاب عزّت، و پرده‏هاي قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خيال، در شكل و صورتي نمي‏پندارند، و صفات پديده‏ها را بر او روا نمي‏دارند، هرگز خدا را در جايي محدود نمي‏سازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره مي‏كنند. 
سوم- شگفتي آفرينش آدم عليه السّلام و ويژگي‏هاي انسان كامل. 
سپس خداوند بزرگ، خاكي از قسمت‏هاي گوناگون زمين، از قسمت‏هاي سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلي خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد، كه از آن، اندامي شايسته، و عضوهايي جدا و به يكديگر پيوسته آفريد. آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زماني معيّن و سر انجامي مشخّص، اندام انسان كامل گرديد. آنگاه از روحي كه آفريد در آن دميد تا به صورت انساني زنده در آمد، داراي نيروي انديشه، كه وي را به تلاش اندازد و داراي افكاري كه در ديگر موجودات، تصرّف نمايد. به انسان اعضاء و جوارحي بخشيد، كه در خدمت او باشند، و ابزاري عطا فرمود، كه آنها را در زندگي به كار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشايي، و بويايي، و وسيله تشخيص رنگ‏ها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطي از رنگ‏هاي گوناگون، و چيزهاي همانند و سازگار، و نيروهاي متضاد، و مزاج‏هاي گوناگون، گرمي، سردي، تري، خشكي، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدي را كه پذيرفته‏اند وفا كنند، اينگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده كنيد پس فرشتگان همه سجده كردند جز شيطان» غرور و خود بزرگ بيني او را گرفت و شقاوت و بدي بر او غلبه كرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاك را پست شمرد. خداوند براي سزاوار بودن شيطان به خشم الهي، و براي كامل شدن آزمايش، و تحقّق وعده‏ها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخيز مهلت داده شدي». 
چهارم- آدم عليه السّلام و داستان بهشت 
سپس خداوند آدم را در خانه‏اي مسكن داد كه زندگي در آن گوارا بود. جايگاه او را امن و امان بخشيد و او را از شيطان و دشمني او ترساند. پس شيطان او را فريب داد، بدان علّت كه از زندگي آدم در بهشت و هم نشيني او با نيكان حسادت ورزيد. پس آدم عليه السّلام يقين را به ترديد، و عزم استوار را به گفته‏هاي ناپايدار شيطان فروخت و شادي خود را به ترس تبديل كرد، كه فريب خوردن براي او پشيماني آورد آنگاه خداي سبحان در توبه را بر روي آدم گشود و كلمه رحمت، بر زبان او جاري ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمين، خانه آزمايش‏ها و مشكلات، فرود آورد، تا ازدواج كند، و فرزنداني پديد آورد، و خداي سبحان از فرزندان او پيامبراني برگزيد. 
4- فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه) 
خدا پيمان وحي را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت‏ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روي آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته‏هاي انسان‏ها، رسولان خود را پي در پي اعزام كرد تا وفاداري به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت‏هاي فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهي، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندي‏هاي پنهان شده عقل‏ها را آشكار سازند و نشانه‏هاي قدرت خدا را معرّفي كنند، مانند: سقف بلند پايه آسمان‏ها بر فراز انسان‏ها، گاهواره گسترده زمين در زير پاي آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگي، و راه‏هاي مرگ و مردن، و مشكلات و رنج‏هاي پير كننده، و حوادث پي در پي، كه همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسان‏ها را بدون پيامبر، يا كتابي آسماني، يا برهاني قاطع، يا راهي استوار، رها نساخته است، پيامبراني كه با اندك بودن ياران، و فراواني انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهي نكردند. بعضي از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخي ديگر را پيامبران گذشته معرّفي كردند. بدين گونه قرن‏ها پديد آمد، و روزگاران سپري شد، پدران رفتند و فرزندان جاي آنها را گرفتند. 
5- فلسفه بعثت پيامبر خاتم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم 
تا اين كه خداي سبحان، براي وفاي به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پيامبري كه از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود، نشانه‏هاي او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود. در روزگاري كه مردم روي زمين داراي مذاهب پراكنده، خواسته‏هاي گوناگون، و روش‏هاي متفاوت بودند: عدّه‏اي خدا را به پديده‏ها تشبيه كرده و گروهي نام‏هاي ارزشمند خدا را انكار و به بت‏ها نسبت مي‏دادند، و برخي به غير خدا اشاره مي‏كردند. پس خداي سبحان، مردم را به وسيله محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از گمراهي نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايي بخشيد. سپس ديدار خود را براي پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بر گزيد، و آنچه نزد خود داشت براي او پسنديد و او را با كوچ دادن از دنيا گرامي داشت، و از گرفتاري‏ها و مشكلات رهايي بخشيد و كريمانه قبض روح كرد. 
6 ضرورت امامت پس از پيامبران الهي 
رسول گرامي اسلام، در ميان شما مردم جانشيناني برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براي امّت‏هاي خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسان‏ها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفي راهي روشن و نشانه‏هاي استوار، از ميان مردم نرفتند. 
7 ويژگي‏هاي قرآن و احكام اسلام 
كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثل‏ها، مطلق و مقيّد، محكم و متشابه مي‏باشد، عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن مي‏كند، از واجباتي كه پيمان شناسايي آن را گرفت و مستحبّاتي كه آگاهي از آنها لازم نيست. قسمتي از احكام ديني در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آمده، و بعضي از آن، در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضي از واجبات، وقت محدودي داشته كه در آينده از بين رفته است. محرّمات الهي از هم جدا مي‏باشند، برخي از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضي كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخي از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند. 
8- فلسفه و راه آورد حج 
خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانه‏اي كه آن را قبله‏گاه انسان‏ها قرار داده كه چونان تشنگان به سوي آن روي مي‏آورند، و همانند كبوتران به آن پناه مي‏برند. خداي سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگي و قدرت خود قرار داد و در ميان انسان‏ها، شنوندگاني را برگزيد كه دعوت او را براي حج، اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاي بر جايگاه پيامبران الهي نهند. همانند فرشتگاني كه بر گرد عرش الهي طواف مي‏كنند، و سودهاي فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوي وعده‏گاه آمرزش الهي بشتابند. خداي سبحان، كعبه را براي اسلام، نشانه گويا، و براي پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، اداي حق آن را واجب كرد و حج بيت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زيارت آن برويد، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانيان بي نياز است
 


شنبه 24 اسفند 1392برچسب:خطبه1,نهج البلاغه,آغازءفرينش, :: 1:54 ::  نويسنده : هوشیار

برای برخی افراد به خواب رفتن به سادگی قرار دادن سر روی یک بالش نرم است .اما بعضی از این افراد ، مرتب در رختخواب خود غلت خورده ، گاهی اوقات هم با حالتی عصبی به حرکت عقربه ساعت نگاه می کنند. بیدار شدن از خواب با چهره ای شاد و سرزنده یا با کسالت و چشمانی سرخ ، به خواب شما  بستگی دارد .در  حقیقت بهداشت خواب مجموعه ی عادات  شخصی است که کیفیت خواب شما را تعیین میکند.میانگین خواب مورد نیاز هر فرد بزرگسال 7.5 تا 8 ساعت در شب می باشد.

چه عواملی مانع یک خواب خوب شبانه می شود

مصرف برخی از داروهای خاص وحتی برخی دارو های گیاهی عوارضی مانند بی خوابی را به دنبال دارند . بنابراین همیشه بروشورهای همراه داروها را مطالعه نموده ودر این مورد با پزشک خود مشورت کنید.

@ مصرف الکل قبل از خواب موجب اختلال در خواب می شود ، به طوریکه فرد حتی بعداز داشتن یک شب کامل در رویا ،احساس آرامش نخواهد داشت.

@ خوردن یک غذای سنگین قبل از خواب باعث سوزش معده (ترش کردن )،سوء هاضمه و احساس نیازبه دفع ادراررا موجب شده ، منجر به اختلال در خواب می شود.

@ مصرف چای یا قهوه قبل از خواب و ورود کافئین به بدن باعث بی خوابی می شود.

@ کشیدن سیگار و ورود نیکوتین موجود در سیگار به بدن نیز یکی از علل بی خوابی است.

@ ورزش کردن درست قبل از رفتن به رختخواب  که در نتیجه فرد احساس نشاط کرده و دیرتر به خواب می رود . ورزش باید چند ساعت قبل از خواب انجام شود.

@ چرت زدن در طول روز باعث می شود فرد دیرتر به بستر رود واین مسئله خواب را بهم میزند. در صورتی که نیاز به خواب نیمروزی دارید سعی کنید کمتر از یک ساعت آن هم قبل از ساعت 3 بخوابید.

@ همیشه سعی کنید از رختخواب فقط برای خوابیدن استفاده کنید و از انجام سایر امور مانند تماشای تلویزیون در رختخواب خودداری کنید.

@ در صورتی که بعد از 30 دقیقه به خواب نرفتید ، بهتر است بلند شویدو خود را مشغول انجام کاری کنید . هیچ گاه خود را وادار به خوابیدن نکنید.

برای داشتن خوابی راحت چه باید کرد؟

@بهتراست مراسم زمان خواب داشته باشید.این امر علائمی را به بدن شما می فرستد مبنی براینکه زمان آرامش یافتن وخوابیدن است . لازم نیست که این مراسم طولانی باشدومی تواند شامل مسواک زدن و مطالعه به مدت 15 دقیقه باشد.

@برنامه خواب منظمی داشته باشید.این کار ساعت بیولوژیگی بدن شما را تنظیم می کندو همچنین می توانید بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب به مدت 15 دقیقه زیر نور  مستقیم آفتاب بنشینید. با این کار ساعت بیولوژیکی بدن شما برای این ساعت از روز تنظیم خواهد شد.

@قبل از خواب غذای سبکی میل کنید. در این صورت در طول شب از گرسنگی بیدار نخواهید شدو معده هم آنقدر سنگین و پر نیست که اختلال در خواب شما ایجاد کند.

@اگرقبل از خواب یک حمام گرم کنید دمای بدن بالا می رود وبعدبه مرور زمان بدن خنک می شود که در نتیجه در ایچاد خوابی خوب موثر است .

@همیشه سعی کنید از هنگام عصر شروع به تمدد اعصاب و آرامش دادن به ذهن و جسم خود کنید. اگر ذهن شما درگیر مشکلات تصمیم گیریها و مرور اتفاقات روز گذشته باشد خواب خوبی نخواهید داشت . سعی کنید بدن را به آرامش وخونسردی دعوت کنید.

 



چهار شنبه 14 اسفند 1392برچسب:خواب راحت, :: 6:32 ::  نويسنده : هوشیار

روزی لئوبوسکا نویسنده و سخنران مشهور در باره ی مسابقه ای که در آن از او بعنوان داور دعوت کرده بودند صحبت می کرد .هدف از این مسابقه انتخاب غمخوارترین کودک بود.برنده ی این مسابقه پسربچه ی 4 ساله ای بود که در همسایگی پیرمردی زندگی می کرد که به تازگی همسرش را از دست داده بود .پسرک با مشاهده ی این پیرمرد که میگرید وارد خانه ی او شده ،از دامنش بالا رفته ودر آغوشش نشسته بود . وقتی مادر پسرک از او پرسیده بود که به همسایه ی پیر چه گفته بودی ؟ پسرک جواب داده بود :هیچی فقط کمکش کردم که گریه کند.

 



دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:غمخوارترین کودک,داستان کوتاه, :: 6:16 ::  نويسنده : هوشیار

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد