یکروز مردی به عارف مشهوری گفت : چرا در این شهر مانده ای وهجرت نمی کنی ؟عارف گفت : دوستم مقیم است وبه او مشغولم وبه دیگری نمی پردازم .آن مرد گفت : آب که راکد باشد ویکجا زیاد بماند می گندد. عارف گفت : دریا راکد است و هیچ وقت نمی گندد ،دریا باش تا هرگز نگندی.

در یکی از روزهایی که انوشیروان به تحصیل مشغول بود معلمش اورا بدون دلیل به سختی تنبیه کرد .سالها بعد که انوشیروان به سلطنت رسید ، معلم خود را احضار کرد وبه او گفت: چرا آنروز مرا بی سبب تنبیه کردی ؟ معلم گفت : در چهره ی تو می خواندم که روزی پادشاه خواهی شد، خواستم طمع تلخ ظلم را بچشی تا در ایام ساطنت به کسی ظلم نکنی.

دریکی از افسانه های شرقی آمده است که شاهزاده ای در خارج از شهر مشغول گردش بودکه به بیماری وبا برخورد کرد وپرسید :این بار چند هزار نفررا می خواهی به دیار نیستی بفرستی ؟بیماری وبا جواب داد :هزار نفر را. در زمان دیگری بیماری وبا را ملاقات کرد اورا شماتت کرد که چرا عهد شکنی کردی و به جای هزار نفر پنج هزار نفر را را نابود کردی ؟در جواب گفت :نه همه ی آنها را من نکشتم بلکه چهار هزار نفر از ترس مردند.

ملا نصرالدین با دوستی صحبت می کرد خوب ملا ، هیچ وقت به فکر ازدواج افتاده ای ؟ ملا نصرالدین پاسخ داد: فکرکرده ام ، جوان که بودم تصمیم گرفتم زن کامل پیدا کنم، از صحرا گذشتم وبه دمشق رفتم وبا زن پرحرارت و زیبایی آشنا شدم ، اما او از دنیا بیخبر بود . بعد به اصفهان رفتم ، آنجا هم با زنی آشنا شدم که معلومات زیادی در باره ی اسمان و زمین داشت ، اما زیبا نبود .بعد به قاهره رفتم ونزدیک بود با دختر زیبا و باایمان و تحصیلکرده ای ازدواج کنم. پس چرا با او ازدواج نکردی؟ آه رفیق متاسفم او هم دنبال مرد کاملی می گشت .

برسر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است : " کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم ، بزرگتر که شدم  متوجه شدم ک دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم . بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم اما اینک در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم."

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها کنار گودال جمع شدندووقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است ، به دو قورباغه ی دیگر گفتند: دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد . دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتندوبا تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند که دست از تلاش بردارند ، چون نمی توانند از گودال خارج شوندو خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از قورباغه ها ، تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد ودست از تلاش برداشت .سرانجام به داخل گودال پرت شد ومرد .اما قورباغه ی دیگر باتمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد .هر چه بقیه ی قورباغه ها فریاد می زدند که تلاش بیشتر فایده ندارد ، اومصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد بقیه ی قورباغه ها از او پرسیدند "مگرتو حرفهای ما را نمی شنیدی؟"

معلوم شد که قورباغه ناشنواست ! در واقع او در تمام مدت فکر می کرده است که دیگران او را تشویق می کنند.

آمریکا :      ( مدیریت مدرسه-مهر88)

@ جداسازی براساس آزمونهای هوش و پیشرفت تحصیلی

@ انتقال بسته هایی مشخص از دانش با توجه به تواناییهای فردی

@ یافتن پاسخ صحیح مهم است

@ چرایی بیشتر از چگونگی

@ پیشرفت تحصیلی مهارتها بیشتر مورد توجه است

@ بیشتر بر هدفهای تربیتی قابل اندازه گیری تاکیداست

ژاپن : 

@ همکاری ، مشارکت و فعالیتهای گروهی

@ کمتر به جداسازی اهمیت می دهند

@ فرصت یادگیری از طریق تجربه های دانش آموزی

@ بازیافت ایده ها وداده ها (کهنه ونو باهم ، از گذشته به آینده می رسند)

@ فرایند پیش از نتایج

@ چگونگی بیشتر از چرایی

@ برفهم مسئله پافشاری است

@ قلب ، ذهن و دست تعادل

@ تاکید برمهارتهای اجتماعی ، زندگی و روابط انسانی

@ تاکیدو توجه  به هدفهای تربیتی و کیفی

مالزی :
@ پیش دبستانی 4-6

@ دبستان 6سال:  {1-3  :خواندن ، نوشتن و حساب ورشد شخصیت و رفتار وارزشها

                         { 4-6 : کسب دانش ومهارت پیش حرفه ای

@ متوسطه  :  { 3 سال راهنمایی :مقدماتی

                     { 2 سال دبیرستان : افزایش مهارت زبانی (ارتباطات) ف تقویت کاربرد زبان ملی در کسب دانش ، تقویت وارتقای توانایی فکری متناسب با تفکر خلاق وانتقادی و عقلی

یک روز در بازار شخصی بردوش شخص دیگری سوار بود ، عابری این وضع را دید و ناراحت شد و به فردی که سواربود گفت: خجالت نمی کشی بردوش این بیچاره سوار شده ای ؟ سواره گفت : چرا من خجالت بکشم ، این مرد خجالت بکشد که به من سواری می دهد !

جین تنی ، جاک دمپسی را شکست داد وقهرمان بوکس سنگین وزن جهان شد . بیشتر مردم نمی دانند روزی که تنی به مشت زنی حرفه ای روی آورد ، پیش از اینکه حرفه ای شود هردو دست او شکست .هم مدیر وهم پزشک به او گفتند که با آن وضع دستها هیچ گاه قهرمان جهان نخواهد شد .اما او منصرف نشد . گفته بود :" من قهرمان مشت زنی خواهم شد. "

 هیچ وقت نگذارید که دیگران راه رویاهایتان را سد کنند .

مرد جوانی خود را به دکتر وینسنت پیل رساندو گفت :دکتر پیل کمکم کنید من از پس مشکلات زندگیم بر نمی آیم . دکتر پیل گفت : من الان باید پشت تریبون بروم اما اگر منتظر بمانید پس از پایان سخنرانی جایی را به شما نشان خواهم داد که در آنجا هیچ مشکلی ندارد. مرد جوان گفت : اگر این کار را بکنید به هر قیمتی شده خود را به آنجا خواهم رساند . سخنرانی به پایان رسید.دکتر پل مرد جوان را به قبرستانی در آن حوالی برد و گفت مطمئنی که میخواهی به آنجا بیایی ؟نگاه کن صدو پنجاه هزار نفر در اینجا اقامت دارند وهیچ کدامشان کوچکترین مشکلی ندارند.

پیرمرد تمام عمرش را کار کرده بود وموقع باز نشستگی کارخانه ای خریدو مدیریت آن را به پسرش سپرد و تصمیم گرفت بقیه ی عمرش را در ایوان خانه ی بزرگش بگذراند.

پسرش 3 سال تمام کار کرد.بعد غرو لند سر داد و به دوستانش گفت : پدرم هیچ کاری نمی کند، فقط باغچه را تماشا می کند و مرا وادار می کند مثل برده کارکنم و شکمش را سیر کنم . یک روز تصمیم گرفت به این شرایط ناعادلانه  پایان بدهد. صندوق چوبی یزرگی  ساخت ، به ایوان رفت و گفت:بابا لطفا وارد این صندوق شوید.پدرش اطاعت کرد. پسر صندوق را در کامیونش گذاشت و به کنار پرتگاهی رفت و یخواست صندوق را به ته دره بیندازد. صدای پدرش را شنید :پسرم اگر میخواهی مرا پایین بیندازی، اشکالی ندلرد ، اما صندوق را نگه دار ، داری یک الگو میسازی وبجه هایت به موقعش ، می توانند ازاین صندوق استفاده کنند.

داستانی از سارقی در روزگاران گذشته نقل می شود کع پالتویی گرانبها و خالی دزدید.آن پالتو از بهترین مواد اولیه تشکیل شده بود و دکمه هایی از جنس طلا و نقره داشت . وی پس از اینکه پالتو را به تاجری در بازار فروخت نزد دوستانش برگشت . نزدیکترین دوستش از او پرسید:پالتو را چند فروختی ؟ وی پاسخ داد :به 100 سکه... دوست سارق گفت :منظورت این است که بابت پالتویی به آن گرانبهایی فقط 100 سکه دریافت کردی ؟دزد پرسید:مگر شماره های بالاتر از 100 هم وجود دارد؟

1 – همیشه کار کن

2 – همیشه عاقل باش

3 – فرزندانت را ازخودت بیشتر دوست بدار

4 – انتظار تشکر از مردم نداشته باش و از ناسپاسی مردم نیز غمگین مشو

5 – در مقابل دشمنی مردم را نصیحت کن و در برابر تحقیر تبسم کن

6 – از گزنه طناب بباف و از گیاهان تلخ دارو بساز

7- فقط برای اینکه دست افتاده ای را  بگیری خم شو

8 – سعی کن همیشه عقلت برغرورت حاکم باشد

9 – هر شب قبل از خواب از خودت بپرس ، امروز چه کار شایسته ای انجام داده ای

10 – همیشه درکتابخانه ات کتابی تازه بگذار و در باغچه ات گلی تازه بکار

یک روز بزی به خوراک خر حسد ورزید.رو به خر کرد و به او گفت :اگر ارباب خیلی از تو کار می کشد، پایت را در سوراخی کن تا مجروح شود.

 و مدتی استراحت کنی .خر هم چنین کرد. صاحب خر نا چار شد اورا پیش حکیم ببرد. حکیم برای معالجه زخم پای خر خوراک جگر  بز تجویز کرد.لذا صاحب خر ناچار شد بز را سر ببرد تا خر را علاج کند .

ای پسر :  خدا را بشناس  ،  یاران و دوستان را عزیز بدار  ،  درکارها میانه رو باش  ،  جوانمردی پیشه کن  ،  بدون تفکر سخن مگو  ،  از بخیل و فرونمایه نیکی طلب مکن  ،  حاجتمند را نومید مکن  ،  از جنگهای گذشته یاد مکن  ،  با مردم نادان هم سخن مشو  ،  از هیچکس به  بدی یاد مکن  ،  به سخن بزرگان گوش کن  ،  برگذشته افسوس مخور ،  از فتنه و جنگ طلبی برکنار باش  ،  دین به دنیا مفروش  ،  راستی و درستی پیشه کن  ،  عیب دیگران را بپوش  ،  درجمع کردن مال حریص مباش  ،  با مردم فقیر خوش زبان باش  ،  از دوست نادان فرار کن  ،  راز خود را زن و کودک مگو.

در افسانه ها آمده روزی که خدا جهان را آفرید فرشتگان مقرب را بارگاه خود فرا خواند واز آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند.یکی از فرشتگان به پروردگار گفت:خداوند آنرا در زیر زمین مدفون کن .فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریاها قرار بده و سومی گفت :راز زندگی را در کوهها قرار بده .ولی خداوند فرمود:اگربخواهم به گفته های شما عمل کنم،فقط تعداد کمی از بندگانم می توانند آن را بیابند، در حالی که من می خواهم راز زندگی دردسترس همه ی بندگانم باشد.در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدمکجا ای خدای مهربان ،راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده ،زیرا هیچ کس به این فکر نمی کند که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند وخداوند این فکر را پسندید.

تربیت هنری موجب تقویت توانایی ارتباط با دیگران و نیز پرورش توانایی تفسیر و فهم نمادهای پیچیده می شود. درست به همان شکلی که آشنایی با نمادهای ریاضی و کلاسی چنین نمادهایی را بروز می دهد.

مهارتهای شناختی عبارتند از : موسیقی ، تئاتر هنرهای تجسمی و نوشتن خلاق (انشا )

خط :

@ مهمترین نکته :ایجاد علاقه در دانش آموز به هر ترتیبی :با رابطه نزدیک معلم، عاطفه و محبت ، بحث و گفتگو وهر راه خلاقانه ای از طرف معلم

@ دو ماه اول سال تمرین خط تحریری با مداد

@ کپی کردن از جملات موجود در کتابها

@ تکلیف از کتاب فارسی و کتاب خط با بررسی قبلی

@ مشخص کردن تکالیف مشخص برای هر جلسه

 @ باز گذاشتن دست دانش آموز در ابتکار نوشتن :نوع خط یا شکل نوشتن

@ استفاده از هنرهایی که از خطاطی استفاده شده است

نقاشی :

@ مشخص کردن تکالیف مشخص برای هر جلسه

@ در هر جلسه چند کار

@ دفتری برای کپی کردن از روی نقاشی های کتاب برای تمرین

@ نقاشی با هدفهای مشخص : از کتاب برداشت شود.

@ کار گروهی (بعداز چند ماه ) چند نقاشی روی هم برای یک نقاشی

@ نقاشی روی برگه های شطرنجی

PAINT  @ استفاده از نرم اقزار

@نقاشی با سکه ، برگ ، و...

@ تطابق وبریدن

@ استفاده از هنرهایی که نقاشی در آن بکار رفته :نقاشی روی سفال ،پارچه و...

انشا :

@ توجه به قصه نویسی  ، قصه نویسی به زبان حیوانات ، خاطره نویسی ونامه نگاری

@ آشنایی با هنرمندانی که تلاش هنری دارند.

@ گوش دادن به موسیقیها ، صدای آبشار ها ، آواز پرندگان ، زوزه باد ،امواج دریا ،غوغای جنگل و طبیعت ، آموزش صدا و تقلید از آن

@ پرورش روح

@ احساس ، اندیشه ، آزادگی بیان داشتن ، تازگی و نوآوری

هفت خوان انشا

تنها درسی که دانش آموزان می توان در آن با تکیه بر قوه ی ابتکار وخلاقیت خود

 هویت خویش را در یابد .

مرحله اول  // 

# آشنا کردن دانش اموزان با کلاس انشا

# آشنایی دانش آموزان با اهداف انشا نویسی (پرسش و پاسخ و در گیر کردن آنها با بحث انشا )

# آموزش برای ایجاد تنوع (تغییر چیدمان میزها و نیمکتها ، موسیقی ملایم )

# تاکید بر حسن شروع کلاس انشا ( مانند خواندن یک شعر یا متن جذاب )

# لزوم استفاده از پوشه برای درس انشا ( تزیین  با سلیقه خودش، انتخاب نام و..)

مرحله دوم  //

# ساختن جمله با  بهره گیری از حواس پنج گانه ( اهمیت زیاد دارد وفراتر از ابتدایی باید کار شود )

# با پرسش و پاسخ اشاره کندبه :  @ واژه ها  (ترکیب واژه هاو جمله ساختن با واژه

 ها)       @  جمله ساختن و به کار گرفتن حواس     @  آرایه ها ( جمله ها را زیباتر 

می کنند.  مثال : چه فکر شیرینی . من طعم خوشبختی را چشیدم.     و...

مرحله سوم  //

# نوشتن با واژه های پراکنده

# دادن واژه های پراکنده اما مرتبط با زمان مشخص (دو پاراگراف بنویسد وعنوان انتخاب کند.)

# توضیح دادن در مورد پاراگراف ونشانه گذاری

# استفاده از تشبیه و شخصیت بخشی

# ابتدا استفاده از واژه های عینی و بعد ذهنی .(4 جلسه قابل اجراست)

مرحله چهارم  //

# انشای تصویری

# خواندن شعرتوسط معلم :دانش آموز با چشم بسته و تمرکز زیاد گوش دهد.بعداز پایان شعرهرچه تصور کرده اند روی کاغذ بکشند. توانایی تمرکز تقویت می شود.

# پخش فیلم کوتاه : برداشت از فیلم را بنویسند.

# پخش نوار یا سی دی قصه یا داستان کوتاه : خلاصه نوشتن یا اجرا

# نشان دادن تصویر : برداشت از تصویر در دو خط وانتخاب عنوان .خواندن ونقد وبررسی

مرحله پنجم  //

# خواندن داستان کوتاه وناتمام : نوشتن وانتخاب عنوان .پایان مناسب.

# توضیح زبان نوشتاری وگفتاری وتوضیح تفاوت آنها و ضرورت استفاده از آن

# معلم اشعار چاپاره ای را که مورد علاقه ی اکثریت دانش آموزان است را انتخاب، بند اول را کامل می خواند وبندهای بعدی وقتی به قافیه می رسد مکث  می کند تا دانش آموزان قافیه را حدس بزنند.شعرتا پایان اجرا شود. شور و شعف خاصی ایجاد می شود.

مرحله ششم  //  

# انواع توصیفها را بیان می کند ( مکان ، اشیا، اشخاص )

# مشاهده بسیار مهم است : مشاهده ی دقیق به معنای نگاه کردن به اطراف با چشم باز و شنیدن با گوش باز

# بعضی نوشته ها با تخیل سروکار دارد ولی نه همه ی نوشته ها .تخیل قوی از راه مشاهده ی دقیق ومطالعه درست بدست می اید.

# توصیف مکان : تا حد امکان به محلهای مختلف ببرید: آنها به نگاه کردن دقیق ترغیب کند.معلم می فهمد هر کدام به چه توجه می کنند وچه نظرشان را جلب می کند. برای بعضی نوشتن دشوار است ، آنها را راهنمایی کند .توجه دانش آموزان را به موضوعات خاص جلب کند.انشاهایی که خیلی به جزئیات توجه میکنند را در کلاس بخوانند.

مرحله هفتم  //

# معلم شناخت نسبی پیدا کرده است .

# درراهنمایی نوشتن در قالب داستان ، شعر ، متون ادبی ،طنز علمی

# تقسیم کلاس به پنج گروه موضوعی :توانمندترین سرگروه ، هدایت توسط معلم، هر دانش آموز در یک گروه با توجه به علاقه

# هردو جلسه یکبار موضوعی جداگانه به گروهها داده شود .ابتدا فردی بنویسد.سپس با همراهی و هدایت سرگروه انشای روهی درست شود.

#خواندن چند انشای فردی ، سپس گروهی

# برای هرگروه عناصر را می دهد( گروه شعر :ویژگی شعرخوب ،وزن ،قالب و..  گروه داستان : عناصرداستان نویسیو...)

# اطلاعات معلم باید زیاد باشد

# ویژگی نوشته ی خوب : درک مطلب ، پرورش مطلب، تازگی فکر ،تازگی بیان ، یکدستی وروانی نثر ، رعایت قواعددستوری

# معرفی مجله یا روزنامه مناسب : انتخاب نوشته ونقدو بررسی

                                               رشدراهنمایی  7- فروردین 86

1 – از روی صفحاتی که دارای هر گونه نوشتن است کپی برداری کند (نظم نوشتن ،دیدن و انتقال دادن)

2 – اندازه گیری فاصله در دنیای اطراف و تخمین زدن قبل از اندازه گیری

3 – اندازه گیری زاویه در دنیای اطراف و تخمین زدن قبل از اندازه گیری

4 – بوسیله قیچی و کاغذ اشکال هندسی را درست کردن (دقت در بریدن ،شناخت اشکال ونشان دادن اجزای آن )

بررسی دانش آموز ضعیف

اختصاصات نوشتن

1 – بسیار اهسته می نویسد.(سرعت)

2 – روی یک خط نمی تواند بنویسد.

3 – نظم و ترتیب

4 – خط خوب

5 – دقت در نوشتن

اختصاصات خواندن

1 – در هنگام خواندن محلی را که می خواند گم می کند.

2 – ار انگشت برای خط بردن استفاده می کند.

3 – کلمات را تکرار یا اضافه یا حذف می کند.

4 – به راحتی نمی تواند بخواند.

5 – خواندن را دوست ندارد .

6 – احساسات در خواندن باید احساس شود.

7 – زیبا خوانذن

مختصه های ریاضی

1 – به زحمت علائم اختصاصی را همراه اعدادیاد می گیرد.

2 – اصول ریاضی را نمی تواند فورا به یاد آورد.

3 – اعمال را با هم اشتباه می گیرد.

4 – مسائل را به سختی درک می کند.

تاریخ   (معلم انسانها)

# انتخاب یک هدف مهم         #انتخاب فعالیتهای پژوهشی

# کاربرد تاریخ در زندگی       # تقویت روح ملی و میهنی

# آشنایی با مورخان و شیوه ی کار آنان       # جیرفت موضوع مهم

# استفاده از سی دی آموزشی ، فیلم تاریخی ،سایتها وموزه ها و....

# تقسیمات تاریخ جهان :وسطا، رنسانس     # جاده ابریشم

# آماده سازی برای ورود به عرصه ی زندگی شهروندی

# سایت موزه ها ،کتابخانه ها و دانشکده ی تاریخ

# میراث باستانی       # بهترین بازدید( یکی در هر ترم )

# عکسهای زیبا از محلهای تاریخی در استانهای مختلف

# بهترین شیوه ی آموزش:توپونومی ( ایران به چه معنا ،چگونه و چرا این نام ،و...)

# ماکت بناهای تاریخی      # یافتن مناطق تاریخی ( کنگ ، کلات نادر و..)

# استفاده از وسایل قدیمی خانه در نمایشگاهها

# ارائه درس توسط گروه (کم روها تحقیق به صورت کتبی)

علوم اجنماعی

# اوقات فراغت        # فالگیری    #  تفریحات و سرگرمی   # حقوق زن

# استفاده تلفن در هفته       # صداقت       # ایمان          # درستکاری 

# اخلاق خوب        # گذشت                    # انصاف         # انسانیت

# معرفت     # اجرای نمایش و یافتن اخلاقیات در آن

# آموزش رسانه ای سواد رسانه ای 

 #  آموزش مهارتهای زندگی (مهارتهای ارتباطی ،مهارت چانه زنی امتناع ، هم دردی ،

همکاری ، حمایتی )     

# تصمیم گیری و تفکر انتقادی و حل مسئله

# انطباق ومدیریت خود (مهارتهایی برای افزایش کانون درونی کنترل ، مدیریت عواطف و

استرس

جغرافی            رشد – زمستان 85

# فناوری جدید را بداند. (موقعیت یاب جهانی سنجش ادوار ، سیستمهای اطلاعات

)GPS , RS , GIS (    جغرافیایی )                                

#مسائل روز        #  سیل و زلزله در شهرها             # کمبود آب         # آلودگی

# ترافیک            #  زباله              #حاشیه نشینی       # فضای سبز

# افزایش بزهکاری      #زیبائیهای ایران (تحقیق برای عید و مسافرت )

مردی تخم عقابی پیدا کرد و در لانه ی مرغی گذاشت.عقاب با بقیه ی جوجه هااز

تخم بیرون امد وبا انها بزرگ شد. در تمان زندگیش او همان کارهایی را انجام داد

که مرغها میکردند.برای پیداکردن کرمها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد

وگاهی هم با دست وپازدن بسیار، کمی در هوا پرواز می کرد .سالها گذشت و

عقاب  پیر شد.روزی پرنده ی باعظمتی را بالای سرش برفراز اسمان ابری دید.او با

شکوه تمام وبایک حرکت ناچیز بالهای طلاییش، برخلاف جریان شدیدباد پرواز کرد.

عقاب پیر بهت زده نگاهش کردو پرسید این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد :این

عقاب است  سلطان پرندگان. او متعلق به اسمان است وما زمینی هستیم.

عقاب مثل مرغ زندگی کرد و مثل مرغ مرد، زیرا فکر می کرد مرغ است .

یک روز موشی از شتری خوشش امد، پس مهار شتر را گرفت وبه طرف لانه اش

راه افتاد. شتر هم دلش سوخت وبه دنبالش به راه افتاد. اما چون به لانه رسیددید

امکان بردن شتر به درون لانه نیست. شتر که این حرکت را دید رو به موش کرد و

گفت : 

 " یا خانه ای به اندازه ی محبوبت بساز ویا محبوبی به اندازه ی خانه ات پیدا کن "

کودک نجوا کرد :خدایا با من صحبت کن و یک چکاوک در چمنزار آواز خواند ولی

کودک نشنید. پس کودک فریاد زد :خدایا با من صحبت کن و آذرخش در آسمان

غرید ولی کودک متوجه نشد. کودک فریاد زد :خدایا یک معجزه به من نشان بده و

یک زندگی متولد شد ولی کودک نفهمید. کودک درناامیدی گریه کرد و گفت :خدایا

 مرا لمس کن و بگذار تو را بشناسم. پس خدا نزد کودک آمد واو را لمس کرد ولی

کودک بالهای پروانه را شکست ودر حالی که خدا را درک نکرده بود از انجا دور شد.

1  بیان هدف درس برای دانش آموز       2  جلب توجه دانش آموز

3  نگه داشتن دانش آموز درحال مشارکت      4  جدی گرفتن درس جغرافیا

5  استفاده از روش تدریس گوناگون       6  استفاده ازروش بازدید علمی

7  استفاده ازکارگروهی           8  استفاده از روش ایفای نقش

9  استفاده از انواع تابلوآموزشی         10  استفاده از میز شن

11  استفاده از اشیای واقعی درحین تدریس      12  استفاده از تصاویر آموزشی

13  استفاده از فیلم های کوتاه ویدیویی و سی دی ها

14  استفاده از انواع نقشه ها عکسها               15  استفاده از کتاب غیردرسی

16  آموزش روشهای متنوع مطالعه به دانش آموزان

آموزش مهارت املا  درکلاس

1 – املای گروهی :  گروهی املا می نویسند، اعضای گروه بدون صحبت از روی دست هم نگاه میکنند واشتباه را برطرف می سازند. فرصتی برای نوشتن املا با کمترین غلط.

2 – جاگذاری : این بازی در زمینه ی تشدید و نقطه گذاری است .تعدادی جمله تهیه، بدون نقطه و تشدیدبه گروهها می دهیم ، وقت تعیین می کنیم هرکه زودتر تمام کردبرنده خواهد شد.

3 – املای بی صدا :بالب خوانی به وسیله ی معلم ، کلمه را می یابند و می نویسند.کلاس ساکت و دقت بچه ها زیاد.

4 – املای کارتی : به هرگروه یک کارت باتعدادی کلمه روی آن داده می شود.کارتها را می خوانند ومی دهند. روی کاغذ هر چه یادشان مانده می نویسند.بهترین روش برای حافظه ی دیداری.

5 – تصحیح املا توسط خودش : املا می گوییم خودش اشتباهات را پیدا می کند.

6 – مسابقه کلاسی : گروهبندی ،مشخص کردن یک درس ،انتخاب یک حرف ،خواندن درس و پیدا کردن این حرف در هرجای کلمه ، گروهی که بیشترین کلمات را زودتر از بقیه پیداکرد برنده ویک نفررا پای تخته می فرستندبرایش می خوانند اوبنویسد بقیه مقایسه کنند.

7 – پخش شعر : انتخاب یک شعرو خواندن ، گوش دادن با دقت ، هرگروه کلماتی که از شعر یادشان ماند بنویسند.تقویت حافظه شنیداری و پرورش مهارت گوش دادن

راهکار در درس انشا

@ انشا :  پرگفتن ، خلاقیت وابداع یک تفکر جدید ، چاپ تفکر برکاغذ

@ شنیدن یا دیدن یک گزارش ، نمایش فیلم ،عکس ،تصاویر ،پوستر ومعرفی کتاب

@ معرفی موضوع ، جهت دادن به فکرها ،بگویید چه وچگونه بنویسند

@ توضیحاتی به صورت داستان و نقد

@ تفسیر یا نقد عکس و فیلم                     سما – بهمن 85

کلاس فعال وشاد

1 – ساعتی آزاد برای انجام هرکاری (بپرسید چقدر ازین کارها لذت می برند)

2 – اجرای نمایش با نقش شاد و نقش غمگین

3 – بپرسیدبرای شادبودن و چگونه شادبودن : انشا ونتیجه ی سودمند

4 – جشن تولدساده برای آنها وصحبت درباره انسان وآینده

5 - مفاهیم ومقایسه توسط خود بجه ها      : خوشحال مثل ....  ،خوش اخلاق مثل...

6 – تخته وایت برد برای جلوی مدرسه(یامقوایی در کلاس) .هرکس هرتصویری می خواهد

بکشد. (نقاشی مشارکتی )

7 – بچه ها شادی انسانها رادر سالهای بعدنقاشی کنند

8 – معنی جملات خوب ونوشتن روی مقوا. هرروز یا هر هفته یک موضوع

عوامل اضطراب در کودکان

1 –اختلاف والدین                  2 – فشاربرای موفقیت

3 –خط و نشان کشیدن          4 – احساس گناه

5 – بیماریهای سخت خانواده         6 – ترس از مرگ خود و اطرافیان

7 – نبود والدین در منزل         8 – احساس طرد شدگی

9 – احساس بدگمانی       10 – تضادهای انضباطی

12 –بی توجهی به حس مالکیت کودک      13 – خودبیمارانگاری

1 – تقویت اعتمادبه نفس      2 – دامن نزدن به اختلافات

3 – بچه ها بایداحساسات خودشان را اظهارنمایندمثبت یا منفی (خوب یابدبودن ربطی به احساسات ندارد)

4 – عکس العمل والدین بایدبه گونه ای باشدکه کودکان از اشتباهات خودپندبگیرند.

5 –اشتباهات گذشته را به رخ آنها نکشید.

6 – دلیل توبیخ یا تنبیه خودراتوضیح دهید.

7 – والدین الگوی مستقل وآزاد اندیش باشند.

8 – آموزش مثبت اندیشی و اتکا

9 – هماهنگی بین گفنارورفتار

10 – بهادادن به سرگرمیهاو تفریحات (مه بازی شدن)

11 – بکارنبرید: می گذارم و میروم

12 – کارمندهستیدازدور مواظب باشید وبه او آموزش دهید.

13 – آموزش مرگ با داستان و پاداش الهی

14 – مقایسه نکنید.

15 – ایجادبسترمناسب برای ایجاداحساس آرامش وامنیت ودرک متقابل یکدیگر